گرامشی وکمونیسم اروپائی
" گرامشی " و کمونیسم اروپائی
" آنتونیو گرامشی " (Antonio Gramsci) در22 ژانویه 1891 درجزیره " ساردینیا " درخانواده ای متوسط وآلبانیائی تبار به دنیاآمد وپنجمین فرزند از 7 فرزند خانواده ی فقیری بود که به دلیل تغذیه ی ناسالم درکودکی ، بقیه ی عمرش ازمشکلات سلامتی رنج برد. اودرفقرودرمیان کشاورزان ساردینیا رشد کرد وتبعیض میان مرکزو ساردینیا ونیزبرخورد منفی وتحقیرآمیز مرکزنشینان بامردم پیرامونی رابا پوست وگوشت خود لمس کرد. تجربیات این سالها ، براندیشه وتفکر سیاسی گرامشی ، تاثیری ماندگاربرجای گذاشت. پدرش یک کارمند دون پایه ی محلی بود که درسال 1898 به دلائل سیاسی ازشغل خود تعلیق ومتعاقباً به 5 سال زندان محکوم شد. بدین ترتیب ، دوران سخت ووحشتناکی برای خانواده آغازشد. گرامشی مدتی تحصیل رارها کرد وبرای تامین زندگی به کاردراداره ثبت اسناد پرداخت اما پس ازآزادی پدر ، تحصیل راادامه داد. برادرش اوراباادبیات سوسیالیستی آشنا کرد. گرامشی سپس به تورین رفت که یک شهرصنعتی تحت کنترل کارخانه ی خودروسازی " فیات " بود. اما گرامشی تحصیلات دانشگاهی خودرا دررشته ی زبانشناسی به پایان نرساند وآنرادرسال 1915 رهاکرد وبطورتمام وقت درخدمت حزب سوسیالیست قرارگرفت. اما به زودی به ناتوانی این حزب درسازماندهی اعتراضات وجذب کارگران ونیز سلطه ی رهبری رفورمیست برآن پی برد. اوباگروهی دیگر ، ازحزب سوسیالیست انشعاب کرد وحزب کمونیست ایتالیا را تاسیس نمود. گرامشی به عنوان نماینده ی حزب درکمیته ی اجرائی کمینترن انتخاب شد ودرسال 1922 به مسکو رفت. باقدرت گرفتن فاشیستها ، گرامشی درتعقیب مشی کمینترن ، وعلیرغم مخالفت "آمادئو بوردیگا" (A.Bordiga)دبیرکل حزب ، باتشکیل جبهه ی متحد ضد فاشیست باشرکت سوسیالیستها موافقت کرد وتوصیه ی کمینترن درمورد بلشویکی شدن حزب کمونیست ایتالیا راپذیرفت. البته بعدها ، گرامشی به پاره ای از سیاستهای کمینترن انتقاد کرد وآنرا به تلاش برای تحمیل برخی تزها ، که به زعم او بامبارزات ضد سرمایه داری درشرائط خاص ایتالیا ناسازگار بود ، متهم نمود.
بی تردید آنتونیو گرامشی ، میان تاملات نظری وافکار وعقایدش بازندگی عملی ومبارزاتی درجنبش کارگری ایتالیا ، ودرنقش روشنفکروانقلابی حرفه ای ، پیوندی تنگاتنگ برقرارکرد. اوفرهنگ ، سیاست واقتصاد رابهم پیوند زد. مفهوم "هژمونی فرهنگی " نشان می دهد که چگونه گروههای مسلط جامعه برای حفظ قدرت خود ، به نهادهای فرهنگی متوسل می شوند. اما اهمیت دادن بیش ازحدّ به فرهنگ وجامعه ی مدنی ، مبارزه رابه بیراهه می کشاند. بزودی تاریخ نشان داد که دستیابی به هژمونی ( چه فرهنگی وچه سیاسی) برای به ثمررساندن انقلاب کافی نیست. هژمونی ، تنها بخشی از کل انقلاب می باشد. بعدها ، تجربه های دردناک جبهه ی خلق درشیلی ودیگرکشورهای آمریکای لاتین نشان داد که هژمونی ، درموازنه ی قدرت بین المللی امروز ، پیروزی نیست بلکه فقط پیش شرط مبارزه ای سخت برای بدست گرفتن قدرت است. معهذا هژمونی ، اساس تفکر گرامشی بود که به موجب آن ، سلطه ی طبقه ی حاکم ، نه تنها ازطریق زور ، بلکه باشکل دهی به ارزشها ، باورها وهنجارهای جامعه صورت می گیرد. بدین ترتیب گرامشی، نه برانقلاب قهرآمیز ، بلکه برنبرد فکری درازمدت برای تغییر جامعه ، تمرکزداشت. اومعتقد بود که جوامع غربی باجامعه ی روسیه تفاوت دارند. قدرت طبقه ی حاکمه درغرب ، مانند روسیه منوط به کنترل فیزیکی مردم ازطریق دستگاه پلیسی نیست بلکه برپایه ی شبکه های داوطلبانه ی زندگی روزمره ( جامعه مدنی) اعمال می شود: احزاب سیاسی ، اتحادیه ها ، کلیسا ووسائل ارتباط جمعی ! دستگاه دولتی ، تنها یکی ازاستحکامات بیشمار دفاعی جامعه ی سرمایه داری است. لذا کلید واژه برای انقلابیون ، حمله ی مستقیم به قدرت دولتی نیست بلکه مبارزه برای تسلط ایدئولوژیک یعنی " هژمونی " است که گرامشی آنرا ازطریق یک فرآیند تدریجی میسّرمی داند که سالها وقت لازم دارد. تاکید گرامشی برهژمونی فرهنگی، اینطور تعبیرشد که گویا سرمایه داری رافقط می توان بامبارزه ی فرهنگی شکست داد ودیگرخشونت انقلابی لازم نیست. بسیاری ازکمونیستها معتقدند که گرامشی راهبرد انقلابی رارد کرده ووارد عرصه ی اصلاح طلبی لیبرالی شده ویادست کم راه رابرای آن هموارکرده است. گرامشی ، نهادهای فرهنگی را ابزاراصلی هژمونی درجامعه ی مدرن تلقی می کرد.
معهذا پس ازفروپاشی انترناسیونال دوم ، هنگامی که لنین وظیفه ی پیشاهنگان جدید پرولتاریا راتشکیل حزب کمونیست اعلام کرد ، گرامشی این رهنمود را خلاقانه به کاربست. اوبه همراه "پالمیرو تولیاتی " (P.Togliatti) ، "اومبرتو تراچینی " (U.Terracini) و " آنجلو تاسکا " (A.Tasca) ، ازحزب سوسیالیست جداشد وحزب کمونیست ایتالیا راتاسیس نمود. درنشریه ای که گرامشی بنیان گذاشت (اونیتا Lunita ) ، روشنفکرانی چون رومن رولان ، هانری باربوس، والت ویتمن ، وماکسیم گورکی قلم می زدند. این نشریه بعدها ،به ارگان حزب کمونیست ایتالیا تبدیل شد.معهذا گرامشی ، جدائی از اصلاح طلبان ومیانه روهای حزب سوسیالیست وناکامی درتبدیل حزب سوسیال دموکرات ایتالیا به حزب انقلابی پرولتاریا را " بزرگترین پیروزی ارتجاع " نامید. اوشاید یکی ازنخستین افراد درجنبش کمونیستی جهان بود که تحلیلی جامع ازفاشیسم ارائه داد. گرامشی ، فاشیسم را " نیروی منحط بورژوازی ، پشتوانه ی مسلح دولت طبقاتی ، وپدیده ی ارتجاعی بورژوازی " توصیف کرد. اوخطرفاشیسم را هنگامی که اکثرکمونیستها آنرادست کم می گرفتند ، به روشنی می دید. درشهر لیون جائیکه کنفرانس حزب کمونیست درسال 1926 برگزارشد ، طرح پیشنهادی گرامشی بنام " تزهای لیون " به تصویب رسید که درآن به خطرفاشیسم اشاره می شد. درهمین کنفرانس ، گرامشی بجای بوردیگا ، به دبیراولی حزب انتخاب شد.
گرامشی درطول اقامتش درمسکو ، با " جولیا شوفت " ازدواج کرد که ثمره ی آن دوپسر بنامهای " دلیو " و " جولیانو " بود. اما همسرش درسخت ترین سالهای زندگی ، اوراتنهاگذاشت ودیگربه ملاقاتش درزندان نرفت. نامه های پراحساس گرامشی به دوپسرش ، واقعاً تکاندهنده اند. در4 ژوئن 1926 ، آنتونیوگرامشی توسط دادگاه ویژه ی موسولینی ، به 22 سال و9 ماه زندان محکوم شده بود ودادستان درپایان کیفرخواست خود گفته بود : " باید 20 سال ازعملکرد این مغز جلوگیری کنیم ! " اما درسال 1934 ، گرامشی بدلیل وخامت سلامتی اش اززندان آزاد شد وسه سال بعد درسال 1937 در رم درگذشت. گرامشی ازسال 1933 ، درروند مرگ تدریجی به سرمی برد. دندانهایش افتاده بودند ومعده ای ناراحت ودردناک داشت . سل ریوی پیشرونده ، تصلّب شرائین وبیماری پات (التهاب سلی ستون فقرات ) داشت وبه درد ورنجی توصیف ناشدنی گرفتاربود. رژیم موسولینی ، سالها مراقبت پزشکی راازگرامشی دریغ کرد ومانع انقال اوبه بیمارستان گردید ودرواقع او رامحکوم به قتل تدریجی نمود. گرامشی ، درخواست عفو رارد کرد وباوجود بیماری طاقت فرسا ، همچنان استوارایستاد وبه کارادامه داد. دفترچه های زندان اوکه شامل یادداشتهائی درباره ی موضوعات مختلف بود ، به همین ایام تعلق دارند. دفترچه های زندان ، بیش ازسه هزارصفحه است که بلغ بر 33 دفترچه راشامل می شود. این دستنوشته ها درصندوق امانات نگهداری می شدند تااینکه به مسکو قاچاق شده ودرآنجا منتشر گردیدند. اتحاد شوروی تلاش کرد تا گرامشی رامبادله کند اما موسولینی آنرابشدت رد کرد. گرامشی که درسالهای 1934 و1935 درکلینیک کوچکی درحومه ی رم بستری بود ، 11 شماره از دفترچه های زندان خود را درآنجا نوشت ویادداشتهای قبلی اش رانیزاصلاح کرد.
قریب سه دهه بعد ، یعنی ازاواسط دهه ی 1960 ، هنگامی که برخی احزاب کمونیست اروپائی ( بویژه ایتالیا ، فرانسه ، اسپانیا ) کوشیدند راه خود راازاتحاد شوروی جداکنند ، افکاروعقاید گرامشی ، ازنو رواج پیداکرد. آنها به بهانه ی استالینیسم ، دیکتاتوری پرولتاریا ، ومصوبات کنگره ی بیستم حزب کمونیست شوروی ، بتدریج راه خودرا ازاحزاب برادر جداکردند. حزب کمونیست ایتالیا ، اولین قدمها را برای جداکردن کمونیستهای اروپائی ازشوروی برداشت. ازاوائل دهه ی 1960 ، رهبران این حزب ، خواب مشارکت دردولتهای بورژوائی رامی دیدند وبه همین منظور ، نشان می دادند که دیگرهیچ ارتباطی با مسکو ندارند. به همین دلیل ، تولیاتی که زمانی یکی ازمدافعان پروپاقرص استالین بود ، درچرخشی ناگهانی ، به یکی ازمنتقدین اصلی اوتبدیل شد. دراین زمان بود که گرامشی ، به چهره ی مقدس کمونیستهای اروپائی تبدیل شد. اگرچه ستاره ی کمونیسم اروپائی دیری نپائید وافول کرد اما نظرات گرامشی همچنان زنده ماند ودررسانه های روشنفکری اروپا ، تبلیغ وترویج شد. درایران نیز گرامشی ، تامیانه ی دهه ی 70 وروی کارآمدن دولت اصلاحات ، به فراموشی سپرده شده بود.
گرامشی ، یک روزنامه نگاررادیکال وانقلابی بود ونه یک فیلسوف حرفه ای ! بااین حال ، اوباجریانهای فلسفی زمان خود ، بویژه نئولیبرالیسم ایتالیائی ، سنتهای فکری وبومی که به ماکیاولی بازمی گردند ، وجریانهای اصلی تفکرمارکسیستی آشنابود. امروز گرامشی را ، بیشتر نظریه پردازجامعه شناسی فرهنگ می شناسند.
منابع ومآخذ
1)Tom Bottomore , Dictionary of Marxist Thought , Blackwell refrence , 1991
2)راجرسایمون ، درآمدی براندیشه های سیاسی آنتونیوگرامشی ، ترجمه محمد اسماعیل نوذری ، تهران1399 ، انتشارات نگاه
3) آنتونیوگرامشی ، متفکرکمونیستی که بتدریج به قتل رسید ، بسوی آینده 8 مرداد 1403
4) جوزپه فیوری ، آنتونیوگرامشی : زندگی مردی انقلابی ، ترجمه مهشید امیرشاهی ، تهران 1360 ، انتشارات خوارزمی
5)Biography of Antonio Gramsci ,www.thoughtco.com
کمک مالی به کارت بانکی شماره 8732-9635-9973-6037