ولادیمیر مایاکوفسکی
ولادیمیرمایاکوفسکی 130 ساله شد
( از فوتوریسم تا رئالیسم سوسیالیستی )
ولادیمیرمایاکوفسکی (V.Mayakovsky) شاعر ، نمایشنامه نویس ، وهنرمند برجسته ی شوروی ، در19 ژوئیه 1893 درشهرکی کوچک درگرجستان ، که درآن دوران بخشی ازامپراتوری روسیه ، بدنیا آمد. اودرخانواده ای کارگری بزرگ شد وتربیت او بردیدگاههای انقلابی بعدی ومضامین اجتماعی آثارش تاثیر بسیارگذاشت. پس ازمرگ پدر درسال1906 ، مایاکوفسکی به مسکو رفت ودرکوران حوادث انقلابی روسیه قرارگرفت. ولادیمیر ، 12 ساله بود که انقلاب اول روسیه درسال 1905 بوقوع پیوست وصدای انفجارآن حتی درکوهستانهای قفقازبه گوش رسید ودرشکل گیری اندیشه ی سیاسی ولادیمیر، تاثیری شگرف برجای گذاشت. اوبه محافل مارکسیستی رفت وآمد می کرد ، ادبیات انقلابی راکه خواهرش ازمسکو می فرستاد مطالعه می کرد و سرودهای انقلابی را زمزمه می نمود : " دراین ایام ، گوئی درذهن من ، شعروانقلاب بهم گره خورده بود." پس ازورود به مسکو ، کتاب " آنتی دورینگ " را خواند که تاثیری عمیق بروی باقی گذاشت. ولادیمیر 15 ساله ، به حزب سوسیال دموکرات روسیه پیوست وبانام مستعار" کنستانتین " به تبلیغ برنامه ی حزب پرداخت ، نشریات زیرزمینی راتوزیع می کرد وحتی به فرار گروهی اززندانیان انقلابی کمک کرد. دردوران ارتجاع سیاه پس ازشکست انقلاب 1905 ، مایاکوفسکی درگروههای مطالعاتی مارکسیستی شرکت می کرد تابرای سئوالات خود پاسخی بیابد. اومعتقد بود " انسانی که سئوال می پرسد – پنج دقیقه احمق به نظرمی رسد اما کسی که سئوال نمی پرسد – برای یک عمر " احمق " می ماند." درآن زمان ، حزب تحت فشار پلیس مخفی تزاری ، به فعالیت زیرزمینی روی آورده بود. مایاکوفسکی چندین باربخاطر کاردریک چاپخانه ی مخفی ، دستگیرشد اما درزندان، به مطالعه ی هنروادبیات ادامه داد وشعر سرود. مایاکوفسکی درسال 1912 نخستین اشعارش رامنتشر کرد وپس ازخروج اززندان ، باخود گفت : " هنرسوسیالیستی راباید ایجاد کرد." واندکی بعد سرود:
خیابانها قلم مو هستند دردستان ما
پالت های ما، میدانها بافضای بازشان
روزهای انقلاب باید سروده شوند هنوز
باهزارها کاغذ ازکتاب زمان. ( ازقطعه ی " دستوربه ارتش هنر")
بزودی مایاکوفسکی به چهره ای برجسته درفوتوریسم روسیه تبدیل شد که دراوایل قرن بیتم ظاهر شده بود. فوتوریسم ، اشکال سنتی هنر رارد می کرد وبدنبال جذب انرژی وپویائی زندگی مدرن ، ازطریق تکنیکهای بدیع بود. فوتوریسم ، اساساً جلوه ای ازهنر خرده بورژوائی وآنارشیستی بود که روح سرکش مایاکوفسکی جوان را به خود جذب می کرد. مایاکوفسکی درتوسعه ی تئاتر فوتوریستی نیز نقش داشت. او بااستفاده ازعناصر چند رسانه ای، صحنه پردازی پویا ، واستفاده ی نوآورانه اززبان درنمایشنامه هایش ، اشکال جدیدی از هنرصحنه راعرضه کرد. هنربصری وطراحی گرافیک او ، بویژه طراحی پوستر ، بر توسعه ی هنر پوستر شوروی تاثیری ماندگاربرجای گذاشت. سبک جسورانه وپویای مایاکوفسکی، تاثیری عمیق برفرهنگ بصری زمان خود گذاشت. اما فوتوریسم روسی مایاکوفسکی ، خیلی زود راه خود رااز فوتوریسم اروپائی جداکرد. اندیشه ی مایاکوفسکی ، بسیارفراترازحصارهای فوتوریسم درپروازبود. اوبرخلاف فوتوریستهای اروپائی ، جامعه ی بورژوائی رابرنمی تابید وبافاشیسم سرسازگاری نداشت :
امابرای شادمانی
سیاره ی ما
چندان آماده نیست
خوشی راباید
ازچنگ روزهای آینده
بیرون کشید
دراین زندگی
مردن. (قطعه ی " ساختن زندگی" )
ماکسیم گورکی درباره ی مایاکوفسکی می گوید : " بگذارید حقیقت رابگویم. دراینجا فوتوریسم وجود ندارد وفقط مایاکوفسکی به مثابه ی یک شاعربزرگ ، خودنمائی می کند." مایاکوفسکی پس ازآزادی اززندان ، دردانشکده ی هنر مسکو ثبت نام کرده و باجنبش فوتوریسم ارتباط برقرارکرده بود. فوتوریستهای چپگرائی که به دورمایاکوفسکی حلقه زده بودند، برخلاف همتایان ایتالیائی خود مانند " مارتینتی" (Martinetti) ، ضد فاشیست بودند وبرخلاف روشنفکران خرده بورژوای اروپا ، هنرواخلاقیات بورژوائی رانفی می کردند:
خیالبافی مکن
مگرنمی بینی ؟
هقان وبرزگر
درازدحام پنبه وآهن
گم گشته اند...
دود شده اند.
(قطعه ی " خیالبافی مکن")
باآغازجنگ جهانی اول وتشدید مبارزه ی طبقاتی درروسیه ، هنرمایاکوفسکی رنگ سیاسی به خود گرفت وباپیروزی انقلاب ، تمام خنر وقریحه ی نویسندگی او درخدمت انقلاب قرارگرفت. شعربلند "راهپیمائی چپ " (Left march) حاصل این دوران است. مایاکوفسکی خودرادرکامیابیها وناکامیهای قدرت شوروی سهیم می داند. درسالهای دشوارجنگ، به میان مردم، سربازان وتفنگداران دریائی می رود وبرای آنها شعر می خواند وبه ایشان روحیه می دهد. قطعه ی راهپیمائی چپ ، درباره ی شجاعت ونظم پذیری پرولتاریا وخوش بینی نسبت به آینده است. یک روزنامه نوشت : " صدای قدرتمند مایاکوفسکی ، درمیدان طنین افکن شد. اوشعر راهپیمائی چپ رامی خواند وهمه ی میدان بااو هماوائی می کردند" :
برای رژه به صف شوید !
وراجی ممنوع !
هیس ، بلند گوها
مرگ برقانونی
که آدم وهوا برایمان به ارث گذاشتند
آهن اگرببارد ازآسمان
روسیه تسلیم آنتانت نخواهد شد. ( شعر مارش چپ )
دراین دوران ، چندین نمایشنامه درستایش انقلاب اکتبر وپوسترهای متعدد بلشویکی نیزخلق شدند. مایاکوفسکی درقطعه ی "جنگ ودنیا"(war and the world) چهره ی غیرانسانی امپریالیسم وجنگ رانشان می دهد:
طبل جنگ می غرّد ومی غرّد
نداسرمی دهد
آهن رافرو کنید درزندگی !
او درقطعه ی " پاسخ" (Answer) خشمگینانه بربورژوازی تشنه به خونی که میلیونها نفررا به سلاخی می فرستد، می تازد. شعرهای این ایام مایاکوفسکی، بیشترازذهن یک شورشی آتشین مزاج تراوش می کنند تا یک مبارز آگاه. بزودی شهرت مایاکوفسکی مرزهای روسیه رادرنوردید. اوسفرهای زیادی کرد ودرکشورهای مختلف ازجمله ، آلمان ، انگلستان ،ایالات متحده ، چکسلواکی ، فرانسه ، مکزیک وکوبا ، به شعرخوانی پرداخت. قطعات وداع ، پل بروکلین ، وزبان پاریسی، حاصل این سفرهاست. مایاکوفسکی درسه سال آخرعمرخود ، به بیش از 50 شهرشوروی سفرکرد و200 باربرای مردم شعرخواند. بی دلیل نبود که فاشیستها ، آثاراورا همراه با کتابهای لنین ، استالین و گورکی ، درآتش سوزاندند.
اجراهای کاریزماتیک مایاکوفسکی ، مخاطبان بسیاری را درسراسرجهان مجذوب خود کرد. آثار او به چند زبان ترجمه شد وبه شناخت بین المللی وی کمک کرد. اوباهنرمندان مشهور زمان خود مانند پابلو پیکاسو ، ماکسیم گورکی ، کازیمیر مالویچ ، و الکساندر رودچنکو ، که بخشی ازجنبش آوانگارد آن زمان روسیه واروپا بودند، رابطه ی نزدیک برقرارکرد. درسال 1914 ، پیوند دوستی میان مایاکوفسکی و بوریس پاسترناک(B.Pasternak) برقرارشد. این دو دریک گردهمائی ادبی بایکدیگرآشنا شدند وشخصیت مایاکوفسکی تاثیری عمیق برپاسترناک باقی گذاشت. اعتماد به نفس این ستاره ی درخشان جنبش فوتوریستی، بشدت پاسترناک راتحت تاثیرقرارداد. او آثار تغزلی مایاکوفسکی رامی ستود. اما دوشاعر، به تدریج ازیکدیگرفاصله گرفتند. اختلاف نظرات سیاسی، علت این جدائی بود. پاسترناک دراواخرعمر ، شعر " شهرت زشت است " راسرود که درواقع ، اشاره ی ضمنی به این جدائی دارد. پس ازپیروزی برضد انقلاب وآغازکارسازندگی ، بازهم اشعارمایاکوفسکی که سرشار از مفاهیم واندیشه های نو بود، الهامبخش توده ها گردید. او به اینکه شهروند نخستین کشور سوسیالیستی جهان است افتخارمی کرد واین حس رابه دیگران نیزانتقال می داد. مبارزه بانفوذ اندیشه های بورژوائی وخرده بورژوائی دراذهان مردم، ازدیگرمباحث مطروحه دراشعار مایاکوفسکی است. درشعرهای او ، مبارزه بامذهب ، باورهای مذهبی و رفتارهای واپس گرایانه ، موج می زند :
امواج انقلاب می خروشد
صفوف پراکنده ی مردم به هم نزدیک می شود
درپشت صحنه ی جمهوری فدراتیوسوسیالیستی اما
خرده بورژواها نجوا می کنند.
یکی دیگرازمباحثی که دراشعار مایاکوفسکی برجسته است ، امید به نسل آینده است. دراشعار رازجوانی و یکشنبه ، شاعر ازجوانان می خواهد که به پاخیزند وباجهشی انقلابی، طومار مذهب وباورهای مذهبی را درهم بپیچند :
به پیش ! به پیش !
ای جوانان کمونیست
پیش بسوی خورشید !
بگذار ازخروش گامهای شما
بهشت برخود بلرزد.
مایاکوفسکی به سراسرشوروی سفرمی کرد، باکارگران ، سربازان ودانشجویان سخن می گفت ، برای آنها شعرمی خواند ، مشکلات ادبیات شوروی رابه بحث می گذاشت ، نظرات مخاطبین رامی شنید وبه سئوالات پاسخ می داد : " من احساس می کنم که سفر ، لازم است وازبرگزاری نشستهای مردمی ، مانند خواندن کتاب ، اذت می برم ". مایاکوفسکی وارد عرصه ی فیلم وتئاترنیزشد. او فیلمنامه می نوشت ودرچندین فیلم ازجمله ، بانو و هولیگان ،و پالتو ،به ایفای نقش پرداخت. او همچنین باگروههای تئاتر آوانگارد همکاری می کرد وتکنیکهای نوآورانه ی صحنه سازی رابه آزمون می کشید. یکی ازبرجسته ترین فیلمنامه های مایاکوفسکی بلیت زرد(1918) بود. فیلمی صامت که زندگی یک زن یهودی رادرروسیه ی تزاری، به تصویرمی کشد. ساس (1929) نیزیکی از مشهورترین نمایشنامه های مایاکوفسکی است که یک اثر طنز است ومردی رابه تصویرمی کشد که درسال1917 به کما می رود ودراتحاد جماهیر شوروی سال1979 به هوش می آید.
مایاکوفسکی بخاطر شخصیت کاریزماتیک ، ظاهر متمایز وسخنرانیهای عمومی پرشور خود، شناخته شده بود. قد بلند ، سر تراشیده ، ونگاه عمیق او ، مخاطب راتحت تاثیرقرارمی داد. مایاکوفسکی ، علاوه برآثارجدّی وتامل برانگیزخود ف شعرطنز نیزمی سرود ودرآن قرارداد اجتماعی رابه سخره می گرفت وسبک زندگی بورژوائی رانقد می کرد. فلوت وپیکان ، توانست مایاکوفسکی را بعنوان صدای برجسته ی فوتوریسم روسی معرفی کند. او که عمیقاً درگیرفعالیتهای فرهنگی اتحاد شوروی بود وازایجاد یک فرهنگ پرولتری که منعکس کننده ی آرزوها وتجربیات طبقه ی کارگرباشد ، دفاع می کرد ، معتقد بود هنرباید درخدمت انقلاب ودردسترس توده ی مردم باشد. مایاکوفسکی ، وزن ، الفاظ ، عبارات، تمثیلها، واستعارات تازه وبدیع را وارد شعرروسیه کرد. درسالهای 1922-1919 ، مایاکوفسکی روزی 16 ساعت درتلگرافخانه ی روسیه کارمی کرد وصدها پوستر ، شعر ومتن راتهیه وبه سراسرروسیه مخابره وارسال می کرد. این پوسترها ، درخیابانهای کشوربه نمایش درمی آمدند. این کارسنگین ، به مایاکوفسکی کمک کرد تا باواقعیتهای زندگی ، ازنزدیک آشناشود ومنافع خود را بهمنافع مردم ودولت سوسیالیستی پیوند بزند. یکی ازبرجسته ترین اشعارمایاکوفسکی دراین دوره ، قطعه ی 150000000 است که جدلی منظوم میان یک هوادار روسیه ی انقلابی ویک طرفدارسرمایه داری است که البته باپیروزی اولی به پایان می رسد. مایاکوفسکی بخاطر مانیفستهای پرشور وتحریک آمیزش ، معروف بود. اومعتقد بود که ادبیات باید درخط مقدم تغییرات اجتماعی باشد وقراردادهای سنتی هنری را به چالش بکشد.مایاکوفسکی درفعالیتهای سیاسی شرکت داشت وازاهداف سوسیالیستی دفاع می کرد. اومعتقد بود که هنرمند باید مستقیماً درمبارزات سیاسی شرکت کند. یکی ازمهمترین اشعارمایاکوفسکی ، ابرشلوارپوش است که نوشتن آن 18 ماه طول کشید. ابر شلوارپوش که درسال 1915 منتشرشد، شعری بلند در4 بخش است :
مرگ برعشق تو !
مرگ برهنرتو !
مرگ برسیستم تو !
و مرگ برمذهب تو !
شاعردراین شعر ، تراژدی زندگی مردم عادی رابه تصویرمی کشد وآنها رابه شورش علیه اخلاقیات ، مذهب ، وسیستم بورژوازی دعوت می کند :
بی تفاوت عبور مکن
دستانت راازجیب خارج کن
وسنگ ، چاقو ، وبمب برگیر !
ابرشلوارپوش توسط مدیا کاشیگر بفارسی ترجمه شده است.
مایاکوفسکی در14 آوریل 1930 درسن 36 سالگی به نحو غم انگیزی جان باخت ودلائل خودکشی او مورد بحث وگمانه زنیهای بسیارقرارگرفت :
پرونده بسته شد
وقایق عشق
برصخره ی روزمرگی شکست
بازندگی بی حساب شدم.
اوپیش ازمرگ دربرگه ای نوشت : " برای همه می میرم " واندکی قبل ازمرگ ، دربن بستی عاطفی سرود:
قدم درخیابان
مسافت را
لگدمال می کنم
جهنم درونم را
اما
چاره چیست ؟
اوهمچنین قبل ازمرگ ، نمایشگاهی ازآثار، عکسها وپوسترهای خود باعنوان " 20 سال تلاش مایاکوفسکی" برگزارکرد.شعری ازشاعر دراین نمایشگاه به نمایش درآمد که اندکی باآثارقبلی او متفاوت بود ولحنی گزنده داشت :
رفیق لنین !
به توگزارش می دهم
نه حسب دستور اداری
که به فرمان قلب...
بدون تو خیلی ها افسارگسیختند
اوباش
وهوچی ها
همه یک کاسه شده اند
دربیرون مرزها
وهمچنین درداخل
دونفر دراتاق
من
ولنین
یک عکس
برسفیدی دیوار. (گفتگو بارفیق لنین )
دراین شعر، رگه هائی ازنارضایتی ازدوران پس ازلنین به چشم می خورد. مایاکوفسکی درشعردیگری بنام پاسپورت شوروی ، این نارضایتی رابه شکل دیگری بیان می کند :
گرگی بودم اگر
شکم بوروکراسی راسفره می کردم به چنگال
احترام با آداب ورسوم ، هرگز
هرچه کاغذ است
برود به جهنم !
ازمایاکوفسکی 13 جلد میراث ادبی برجای مانده که 12 جلد آن متعلق به بعد ازانقلاب اکتبر است.
لنین درابتداء ، مایاکوفسکی راجدّی نگرفت وفوتوریسم اورا " کمونیسم شرور" (Hooligan communism) نامید اما بزودی به استعداد درخشان وی پی برد ودولت شوروی، مایاکوفسکی را"بزرگترین شاعر فوتوریست دوران" نامید وپس ازمرگ اونیز، استالین وی را " بهترین وبااستعداد ترین شاعردوران شوروی " نامید. ازشاهکارهای مایاکوفسکی دراین دوران ، شعر ولادیمیرایلیچ لنین بود که اوقصد داشت آنرا دردوران حیات لنین به پایان برساند اما مرگ رهبرمحبوبش ، این سئوال رادرذهن او مطرح کرد که لنین که بود ؟ ازکجاظهورکرد ؟ وبرای مردم دنیا چه پیامی آورد ؟ شعربلند ولادیمیرایلیچ لنین، حاصل این سئوالات بود که درسه بخش سروده شد. کودکان کار نیزیکی دیگر ازشاهکارهای رئالیسم سوسیالیستی بود که درهمین ایام سروده شد. اما بزودی ، شاعر درد ورنج ناشی ازفقدان رهبرمحبوب رابه خوش بینی انقلابی بدل کرد :
پرولتاریا ! آماده برای آخرین نبرد !
قامت خود رابرافراشته نگهدار
وزانوان خودرامحکم برزمین بگذار!
ارتش پرولتاریا ، صفوف خود رافشرده کن !
این بزرگترین جنگی است
که تاریخ بخود دیده است.
موزه ی مایاکوفسکی که درمسکو قراردارد، به حفظ میراث شاعر اختصاص یافته است. مجموعه ای از دستنوشته ها ، وسائل شخصی ، وآثارهنری اورامی توان دراین موزه یافت. کمکهای ولادیمیرمایاکوفسکی به شعروهنر وهمچنین رابطه ی پیچیده ی او بادولت شوروی، دراین موزه منعکس است واورابه شخصیتی ماندگار درتاریخ ادبیات روسیه تبدیل کرده است. اما متاسفانه پس ازدوران شوروی، جمهوریهای سابق این کشور که درنادیده گرفتن میراث ارزشمند گذشته ی خود، ازیکدیگر پیشی گرفته اند، یاد وآثار چهره های برجسته ای چون مایاکوفسکی رابه فراموشی می سپارند. مثلاً اخیراً دولت اوکراین ، نام خیابان مایاکوفسکی در کی یف رابه بوریس جانسون تغییرداد. اما حتی پس ازمرگ مایاکوفسکی ، تاثیر او برادبیات وفرهنگ روسیه ، همچنان ادامه یافت وآثاراو به عنوان بخشی ازادبیات رئالیسم سوسیالیستی پذیرفته شد. امسال نیز فستیوال مایاکوفسکی-2023 درمسکو برگزارشد ومراسم مشابهی نیز در آستانه پایتخت قزاقستان ، نیکوزیا پایتخت قبرس وبرخی نقاط دیگرجهان، به مناسبت سالگرد تولد مایاکوفسکی برگزارگردید.
ابرشلوارپوش ، آمریکائی که من کشف کردم ، شعرچگونه ساخته می شود ، ساده چون صدای گاو ، آتش سرد ، ومن ولادیمیرمایاکوفسکی ،ازمهمترین اشعارمایاکوفسکی ، و ساس ، حمام ، یک تراژدی، میستری بوف ، کره اسب آتشین ، من عاشقم ، و لیلیچکا ، ازجمله نمایشنامه های برجسته ی او می باشند. تاکنون برخی ازآثارولادیمیرمایاکوفسکی ، توسط مترجمین توانای ایرانی ، مانند محمد قاضی ،مدیاکاشیگر، مجید فلاح زاده ، حمید رضا ابوترابی وبابک شهاب ، به فارسی برگردانده شده اند.
منابع ومآخذ
1)130 years of Mayakovsky : art , communism and revolution , www.socialist.net
2)Mayakovsky , www.1pezeshk.com
3)V.Mayakovsky 130 birth anniversary , www.idcommunism.com
4)V.Mayakovskys 130 th anniversary celeberated in Russia , www.russkimir.ru
5)130th anniversary of the birth of one of greatest poets of XX century , www.culturepeople.net
کمک مالی به کارت بانکی شماره8732-9635-9973-6037
Like
Comment
Share