چین پذیرای کمونیستهای آمریکا
چین ، پذیرای کمونیستهای آمریکا
چندی پیش، بدعوت حزب کمونیست چین،هیئتی
ازحزب کمونیست آمریکا ، راهی این کشورشد
تادرکنفرانسی به مناسبت دویستمین سالگردتولد
کارل مارکس، شرکت کند. ریاست این هیئت
را"جان بچتل"(J.Bachtel) صدر حزب
کمونیست آمریکابرعهده داشت که در این
کنفرانس سخنرانی کرد که گزیذه ای از نکات
مهم این سخنرانی، به نقل از سایت اینترنتی
حزب کمونیست آمریکا (www.cpusa.org)
به فارسی برگردانده می شود.
-------------------------------------------
چین تغییرات گسترده وسریعی راتجربه می کند که تاثیری عمیق برزندگی 4/1 میلیارد نفرجمعیت این کشور ، اقتصاد جهانی ، مناسبات بین المللی ، وآینده ی سوسیالیسم برجای می گذارد. من قصددارم به برخی ازاین تغییرات اشاره کنم. مارابرای شرکت درکنفرانس بزرگداشت دویستمین سالگرد تولد کارل مارکس درشهر "شن ژن " (Shenzhen) دعوت کرده اند. هیئتهای دیگری نیز از70 حزب وگروه چپ وانقلابی ، دراین کنفرانس حضوردارند. دربرنامه ی سفرما ، دیدار از "شن ژن " این شهرکاملاً برنامه ریزی شده ، پکن ، "هه فه ئی"(Hefei) ، " فن گیانگ " (Fengyang) ، ودهکده ی "شیائوگانگ" (Xiaogang) محل نخستین اصلاحات کشاورزی درچین ، گنجانده شده است. حزب کمونیست درمقطعی این دعوت رابعمل آورده که جامعه ی چین دریک نقطه ی عطف کیفی درساختمان سوسیالیسم وایفای نقش تعیین کننده درپهنه ی جهانی قراردارد. نفس برگزاری این اجلاس ، خود نشانه ی گشایش بشتر درب چین به روی جهان خارج وتعمیق روابط بادیگراحزاب کمونیست وکارگری جهان است که توسط حزب کمونیست این کشور هدایت می شود. هدف ازاین سفر، آشنا کردن ما باتحولات جاری چین وسیاستهای حزب کمونیست این کشور درزمینه ی "ساختمان سوسیالیسم باویژگیهای چینی " درعصر جدید است که آشنائی با اصلاحات اقتصادی ، مدیریتی وحزبی ، تغییررویکرد نسبت به مناسبات بین المللی ، ونقش حزب کمونیست دراین رابطه ، بخشی ازآن می باشد.
اکنون دنیا وارد عصرجدیدی ازمناسبات بین المللی شده که اعتلای مسالمت آمیز چین ، وافول تدریجی امپریالیسم آمریکا وغرب، مهمترین مشخصه ی آن است. این تحول ، تاثیرخود رابرهمه چیز، ازمناسبات اقتصادی گرفته تاسیاست جهانی، باقی می گذارد. کمونیستها واحزاب کارگری نیزازاین امر مستثنی نیستند. تحولات اقتصادی واجتماعی درچین ، که از 40 سال قبل وبااصلاحات سوسیالیسم بازار توسط دنگ شیائوپینگ (Deng Xiaoping) آغازشد ، ودرب چین رابه روی جهان خارج گشود، درتاریخ بشر بی سابقه است. این اصلاحات توانست چین را یک شبه ، ازیک کشورعقب مانده وتوسعه نیافته ، به اقتصادی بسیارمدرن تبدیل کند وطی یک دهه ، این کشورراازنظرتولید ناخالص داخلی ، به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل نماید. به موجب نتایج یک تحقیق که اخیراً منتشرشده ، 90 درصد مردم چین ازمسیری که اقتصاد کشورشان طی می کند، راضی اند. 37 درصد آمریکائیها و11 درصد فرانسویها نیزهمین نظررادارند. امااین موفقیت ، بی هزینه نبوده است ومشکلات وچالشهائی رانیزباخود به همراه آورده است. ازمهمترین این چالشها می توان ازفداکردن حقوق کارگران درپای توسعه ی اقتصادی ، رشد بورژوازی و خطرات ناشی ازآن ، بروز تضادهای جدید وتعمیق نابرابریهای اقتصادی نام برد. همچنین ظهور یک طبقه ی میلیاردر که به مبارزه ی طبقاتی دامن می زند، وبربی تناسبی های اقتصادی میان شهر و روستا می افزاید، ونیزرشد تضاد میان نیازهای فزاینده وتوان پاسخگوئی به آنها، ازدیگرچالشهای رویاروی چین امروزمی باشد. به همه ی این موارد باید تشدید مبارزه ی ایدئولوژیک وتاثیر زیانبارفرآیند توسعه برمحیط زیست رانیز افزود.
به نظرحزب کمونیست، چین مراحل اولیه ی ساختمان سوسیالیسم را سپری می کند وهنوزیک کشوردرحال توسعه محسوب می شود. این ارزیابی ، فقط به سطح توسعه ی مادی واقتصادی چین محدود نمی شود ، بلکه سازمانهای دموکراتیک ، جامعه ی مدنی وفرهنگ سیاسی این کشوررانیز دربرمی گیرد. معهذا ، چین به استانداردی اززندگی دست یافته که طبق آن ، هرچینی بطورمتوسط ، ازیک زندگی مرفه برخوردارمی گردد. تاسال 2050 ، قراراست جامعه ی چین ، به جامعه ای مدرن، دموکراتیک وسوسیالیستی تبدیل شود که ازخصلت پایدار برخوردارمی باشد. حزب کمونیست تضاد اصلی کنونی درجامعه ی چین راناهمخوانی میان رشد نامتوازن اقتصادی ومطالبات ونیازهای مردم می داند. نرخ رشد اقتصادی دراین کشور حدود 7 درصددرسال است. اما 30 درصد رشد اقتصادی فعلی جهان ، مدیون چین می باشد. بین سالهای 2011 تا 2013 ، چین بیشترازکل تولید آمریکا درقرن بیستم ، سیمان تولید کرد. حدود 700 میلیون نفرازمردم چین ، بااجرای اصلاحات اقتصادی، ازورطه ی فقرمطلق رهائی یافتند واین رقم، 70 درصد کاهش فقرجهان راشامل می شود. چین اعلام کرده است که طی 3 تا5 سال آینده ، فقرراکاملاً ریشه کن خواهد کرد. بخش عمده ی فقرباقیمانده درجامعه ی چین ، به آندسته از جوامع دورافتاده ی روستائی مربوط می شود که دولت چین اسکان مجدد آنهارا دردست اجراء دارد.
استاندارد زندگی نیزدرچین ، روبه اعتلاست. سطح دستمزد ها درچین ، اگرچه طبق استانداردهای آمریکا ، هنوزپائین است اما ازسال 2011 تاکنون، بردستمزد کارگران صنعتی این کشور، بیش از 64 درصد افزوده شد واکنون دستمزد کارگران چینی، بادستمزد کارگران پرتغالی وآفریقای جنوبی برابری می کند.ایمنی محیط کارنیز روبه بهبود وتعداد ابرپروژه های اقتصادی چین ، ازحساب خارج است: احداث شهرهای مدرن وپیشرفته باجمعیت 130 میلیون نفردرحومه ی پکن ودومنطقه ی دیگر، انتقال آب ازجنوب به شمال ، احداث تونل زیراقیانوس و... شی جین پینگ رهبرچین گفته است : " درب چین برروی جهان خارج ، بازوبازترخواهد شد." حزب کمونیست چین قصددارد تاسال2025 الگوی اقتصادی کشوررا ازیک اقتصاد صادراتی متکی برواردات تکنولوژی پیشرفته واقلام سرمایه ای حساس ، به الگوی " ساخت چین" (made in china) تغییردهد. این الگو ، درصورت تحقق ، انقلابی درنرخ بهره وری بوجود خواهد آورد. نرخ بهره وری درچین ، درحال حاضر یک سوم آمریکاست. این هدف ، باتاکید بیشتربرنوآوری ، علم ، تکنولوژی ، هوش مصتوعی ، داده های کلان ، ومدرنیزاسیون ، تمامی ابعاد مدیریتی جامعه رامتحول خواهد کرد. سیستم دانشگاهی چین نیزبه نحوی متحول می شود که نوابغ علمی جهان رابخود جذب نماید.
درحال حاضر، 60 درصد بنگاههای اقتصادی چین ، تحت مالکیت وکنترل دولت قراردارند. دولت همچنین اهرم سرمایه گذاریهای استراتژیک رادردست دارد. کنترل مطلق دولت بربخش تسلیحات ، تولید وتوزیع برق ، نفت وپتروشیمی ، مخابرات ، زغال ، هوانوردی وکشتیرانی ، همچنان ادامه خواهد یافت. حزب کمونیست چین ، ازکنگره ی هجدهم به بعد ، خود رابه توسعه ی پایدار وبنای یک تمدن زیست محیطی متعهد دانسته وآنرا استراتژی ملی کشور اعلام کرده است. به موجب این استراتژی ، هرگونه تضاد میان جامعه وطبیعت باید ازبین برود و بین توسعه وپایداری، تعادل وتوازن ایجاد گردد. حزب کمونیست ، درکنار جنگ بافقر ، به جنگ با پسماند نیزبرخاسته است. اولویت قائل شدن برای کیفیت بجای کمیت ، حفاظت ازمحیط زیست ، وبدست گرفتن رهبری جهان در مبارزه با تغییرات اقلیمی ، ازجمله اجزای تمدن زیست محیطی می باشد. چین که تاسال 2020 ، تولید انرژی خورشیدی رادو برابرکرد، اکنون به بزرگترین تولید کننده ی پنل خورشیدی درجهان تبدیل شده است. این کشورقصددارد درآینده ی نزدیک ، 150 نیروگاه ذغالی خود راتعطیل کند وبرروی بقیه ی نیروگاههای فسیلی خود نیز فیلترهای جاذب نیتروژن وگوگرد نصب نماید. درحال حاضر، میزان فروش خودروهای برقی درچین ، بیشترازکل اروپا وآمریکا برروی هم است. چین قوانینی رابرای اقتصاد ادواری (circular economy) تصویب کرده است که به معنی تشویق صرفه جوئی درمنابع بصورت استفاده ی مجدد (reusing) ، بازیافت (recycling) وتولید مجدد (re-manufacturing) می باشد. 35 هزارکیلومتر راه آهن تندرو دردست احداث است که نیمی ازآن تکمیل شده است. این پروژه که بیشتراز کل راه آهنهای تندرو جهان است ، به مردم چین اجازه می دهد تاسریعتربا فواصل دور ارتباط برقرارنمایند. نسل دوم قطارهای تندروی چین نیز دردست طراحی وساخت می باشد. درحال حاضر ، شش ابرپروژه ی " مزرعه ی بادی " درچین احداث شده واین کشور ، بزرگترین پروژه ی احیاء جنگلها رادرجهان اجراء می کند. تاهمین چند سال پیش ، چین گرفتار طوفانهای شنی بود که ازمنطقه ی مغولستان داخلی نشئات می گرفت. امااکنون این معضل ، با انجام پروژه ی " دیواربزرگ سبز " (great Green Wall) برطرف گردیده است. فضای سبز درشهرها روبه افزایش است واتوبانها توسط فضای سبز احاطه شده اند. اماهنوز چالشهای عظیمی باقی مانده است. چین درحال حاضر، بیشترازهرکشورجهان ، دی اکسد کربن تولید می کند وتوسعه ی کنونی این کشور ، بااتکاء به نیروگاههای ذغالی حاصل شده است. ازاین گذشته ، پسماند پلاستیک ، به مضلی بزرگ برای این کشور تبدیل شده است. پسماند پلاستیک اکنون محیط زیست اقیانوس آرام وچهاررودخانه ی بزرگ چین راتهدید می کند.
اصلاحات اقتصادی چین ، متعهد به گشایش هرچه بیشتردرب کشوربه روی اقتصاد جهان ، حفظ صلح وبرقراری روابط تجاری باثبات با دنیاست. ظهور مسالمت آمیز چین وافول تدریجی امپریالیسم آمریکا، وپیدایش نظم چند قطبی دردنیا ، جهانی شدن تولید وانعقاد قراردادهای چند جانبه ی تجاری را سرعت بخشیده است. دراین شرائط ، ارتباط ملتها گسترش می یابد وانقلاب فنّی ، به دینامیسم جدید جهانی شکل می دهد. منطق حاکم برسیاست بازگشائی درب کشوربرروی جهان خارج ، تاکید براین نکته است که هیچ کشوری نمی تواند درانزوا به توسعه ی اقتصادی نائل شود. حتی درحال حاضر نیز، کشورها برای نیل به این هدف ، مجبورند با نظم جهانی تحت سلطه ی امپریالیسم ، همکاری نمایند. اماباگذشت زمان ، کمپانیهای چینی بتدریج وارد این صحنه شده وقوانین ومقررات بازی راتغییر خواهند داد. شعارچین دراین زمینه ، " ساخت جامعه ی جهانی برای آینده ی مشترک " است که دورهنمود اصلی راشامل می گردد : بپائی نظم جهانی منطقی وعادلانه ، وحفظ نظم وامنیت بین المللی بصورت مشترک. اینها مفاهیم جدیدی درمناسبات بین المللی هستند که براساس احترام متقابل سیستمهای اجتماعی مختلف به یکدیگر ، عدالت وانصاف ، حل وفصل مسالمت آمیز اختلافات و همکاری برد-برد اقتصادی بنا شده اند. این الگو همچنین شکل جدیدی ازروابط میان کشورهای بزرگ وقدرتمند را براساس مکانیسمی نوین برای حل وفصل اختلافات ، اصلاح سیستمهای اداری بین المللی پس ازجنگ ، ازجمله شورای امنیت سازمان ملل متحد ، صندوق بین المللی پول و بانک جهانی ، ارائه می دهد. اساس این الگورا باوری تشکیل می دهد که به موجب آن ، هیچ کشوری نمی تواند مشکلات مربوط به توسعه ، تغییرات اقلیمی ، صلح ، فقز ، بیماری ، اختصاص منابع وغیره را به تنهائی حل کند.
چین اکنون درهمه ی نشستها ی جهانی حاضراست ونقشی فعال ایفاء می نماید. دراین مجامع ، چین شبکه های جایگزین رابرای شبکه های موجود بین المللی ، معرفی می کند که سازمان همکاری شانگهای (SCO) ، سازمان بریکس (BRICS) متشکل ازپنج قدرت نوظهور ، ونهادهای مالی جایگزین مانند بانک سرمایه گذاری زیرساختی آسیا ، ازآن جمله می باشند. هرروز که می گذرد ، تاثیر چین برمناسبات جهانی کاپیتالیستی بیشتروملموس تر می گردد. پروژه ی یک کمربند یک راه ، که طرحهای عظیمی را باسرمایه گذاری یک تریلیون دلاری چین دراحداث راه ، راه آهن ، بندر ، خطوط انتقال انرژی ، شبکه های برق وپالایشگاهها شامل می شود ، 65 کشوردنیا راازطریق تجارت ومبادلات فرهنگی به یکدیگر متصل می کند. باتکمیل این پروژه ، حداقل 12 درصد برتجارت جهانی افزوده می شود. یک کمربند یک راه ، توسعه ی زیرساختی کشورهای عضو راتسریع وتسهیل می کند ضمن اینکه مواد خام ومنابع مورد نیاز برای توسعه ی صنعتی چین رانیز دردسترس این کشورقرارمی دهد واین چیزی نیست جز یک معامله ی برد – برد.
سیاست بازگشائی درب چین برروی اقتصاد جهان ، همچنین برتوسعه ی شبه جزیره ی کره نیزتاثیر می گذارد وکره شمالی رابه سیستم اقتصادی واداری جهان بازمی گرداند. اگرچه محافل حاکمه ی آمریکا درباره ی تجارت وسیاست خارجی ، نظرواحدی ندارند اما ناسیونالیسم و حمایتگرائی برجای مانده ازدوران ترامپ ، اگرهمچنان سیاست غالب دولت آمریکا باقی بماند ، تهدیدی جدّی برای سیستم تجارت بین المللی محسوب می شود. جمایتگرائی ، بر سیاست درهای باز واصلاحات چین نیز تاثیر مخرب برجای می گذارد زیرا لازمه ی تداوم این سیاست ، ارتباط عمیق باسیتم تجارت جهانی وایجاد یک سیستم متوازن وعادلانه می باشد. آمریکا اکنون ، چین وروسیه رارقیب استراتژیک خود می شناسد. تعرفه ها ودیگرموانعی که این کشوربرسرراه تجارت باچین قرارمی دهد ، باهدف ممانعت ازدسترسی چین به تکنولوژی پیشرفته و دستاوردهای علمی ، وضع می شوند. هدف دیگراین اقدامات ، وادارکردن چین به گشایش بخش مالی خود به روی سرمایه گذاری بیشتر خارجی است. حزب کمونیست چین ، همچنین اصلاح مدیریت جامعه را به نحوی که برای عصرجدید مناسب باشد، دنبال می کند. اساس این حرکت اصلاحی را " حاکمیت قانون برجامعه" تشکیل می دهد که همراه بااصلاحات اقتصادی ، دوبال یک پرنده می باشند. جامعه ی قانونمدار، به معنی تقویت قانون اساسی ، گسترش حقوق قانونی وقضائی شهروندان ، تقویت نهادهای قانونگذار ، حمایت بیشترازحقوق مصرف کننده ، وحفاظت ازمحیط زیست می باشد. معهذا تحقق
این اصلاحات ، زمان می برد وایجاد یک جامعه ی مدنی قدرتمند ورسوخ فرهنگ دموکراتیک به بطن جامعه ، روندی دشواروطولانی است. یکی ازبزرگترین چالشها برسرراه ادامه ی اصلاحات ، تعمیق نابرابری ثروت وظهور طبقه ی میلیاردری است که بزرگترازطبقه ی مشابه درآمریکاست. براساس یک تحقیق انجام شده توسط کنگره ی ملی خلق ، بالاترین ارگان قانونگذاری درچین ، ثروت نمایندگان این کنگره ، بیش از500 میلیارد دلاراست. این طبقه ، مسئول فساد شایع درجامعه ی امروزچین و وحزب حاکم این کشوراست وهزینه ی سنگینی را برچین تحمیل می کند. این طبقه ، میلیاردها دلار ازثروت ومنابع کشوررا به خارج منتقل می کند. اگرچه ازدوران دنگ شیائوپینگ به بعد ، براستقلال رسانه ها افزوده شده اما گزارشگران بدون مرز ، سطح آزادی رسانه ای درچین راهنوز بسیارنازل ارزیابی می کنند. اگرچه رسانه های محلی ، بسیارفعالند اما پلاتفرمهای آمریکائی مانند فیس بوک ، توئیتر ، و یوتیوب ، همچنان مسدود مانده اند. درعین حال نباید منکر شد که حرکت آزاد اطلاعات ، درجهانی که پرازچالشهای عقیدتی وسیاسی است، می تواند برای هرکشوری مشکل سازگردد. اما شهروندان چینی ، راههائی رابرای دورزدن این محدودیتها می یابند واین خود نشانگر جدّی نبودن محدودیتهای مزبور وبی اثربودن آنهاست.
اگرچه به موجب قانون اساسی چین ، زن ومرد ازحقوق برابر برخوردارند اما ، جامعهی چین تاتحقق این اصل فرسنگها فاصله دارد. بیش از80 درصد زنان چین شاغلند اما همچنان ازجان سختی سنتهای پدرسالارانه رنج می برند. تبعیض جنسیتی ، نابرابری درحق مالکیت وترجیح فرزند پسربردختر ، هنوزدراین کشورپابرجاست. حضورزنان دررهبری حزب کمونیست وارگانهای اجرائی کشور نیزناچیزاست. حقوق دگرباشان جنسی نادیده گرفته می شود وسخن گفتن ازحقوق همجنس بازان ، تابومحسوب می شود. اما این وضع ، درحال تغییراست ونسل جوان چین ، تفاوت دررویکرد وهویت جنسی راپذیرفته است. درزمینه ی اقلیتهای قومی ، اطلاعات چندانی دردست نیست اما آنچه مسلم است ، اینکه جنبشهای جدائی طلب ، بابهره مندی ازکمکهای غرب ، همچنان فعالند ودولت چین نیز جدائی طلبی رابرنمی تابد. حزب کمونیست ، نواقص دموکراسی چینی رامی پذیرد . البته باید توجه داشت که زنجیره ی 2000 ساله ی حکومت استبدادی دراین کشور ، درسال 1912 گسسته شد وپس ازآن نیزجنگ داخلی ، اشغال کشور توسط ژاپن وجنگ جهانی دوم ، مجالی برای گسترش دموکراسی درجامعه ی چین باقی نگذاشت. جنگ استقلال ، سرانجام به تاسیس جمهوری خلق چین درسال 1949 انجامید اما یکباردیگر ، آشوب " جهش بزرگ به پیش" (great leap forward) و "انقلاب فرهنگی " (cultural revo lution)، مانع ازتحقق دموکراسی درجامعه ی چین گردید. جامعه ی چین ، هیچگاه دموکراسی بورژوائی راتجربه نکرده ویک حزب واحد ، مبارزه برای استقلال وساختمان سوسیالیسم را رهبری کرده است. لذا نهادهای دموکراتیک درجامعه ی چین ، تاقبل ازاصلاحات 1978 ، هرگزپانگرفت واکنون این کشور قصددارد انتخابات مستقیم وآزاد را درسطح ملی ،ایالتی ومحلی ، تثبیت کند. بدین ترتیب ، چین درحال گذاربه یک دموکراسی جدید است.
حزب کمونیست چین ، یک حزب عمیقاً انقلابی است که مارکسیسم راخلاقانه برای ساخت جامعه ی جدید به کارمی گیرد. معهذا ، رویکرد حاکم براین حزب ، پراگماتیستی وخود اصلاحگری است. این حزب ، خودرابه ساختمان جامعه ی مدرن سوسیالیستی متعهد می داند ودرعین حال به شرائط دشوارجهانی وداخلی ، وبروز مشکلات ، اشتباهات وکمبودها ، اذعان دارد. حزب کمونیست چین ، یک کشور 4/1 میلیارد نفری رابسوی تغییرات غیرقابل تصور ، رهبری می کند وبه مردم خود وعده ی امحاء فقر ونیل به توسعه ی پایدار دریک مدت کوتاه ، می دهد. جامعه ی چین تاکنون ، تغییرات بزرگی رایک شبه پشت سرگذاشته است وحزب کمونیست معتقد است که بدون رهبری یک حزب قوی ، منسجم ومتحد ، نمی توان این روند رابه پیش برد وبه سرمنزل مقصود رساند. کنگره ی هجدهم حزب کمونیست چین ، از89 میلیون عضورسمی خود خواسته است که دراین جهت تلاش کنند. این کنگره ، اهدافی رابرای تقویت رهبری ، ارتقای دموکراسی درون حزبی ، تقویت رابطه ی حزب بامردم ، وتوسعه ی تئوریک حزب تعیین کرد. شی جین پینگ درکنگره ی نوزدهم حزب ، ضمن تاکید براین اهداف گفت : " حزب نیزباید پا به پای این تغییرات ، تغییرکند."
فساد ، یکی ازمهمترین چالشهای رویاروی دولت وحزب کمونیست چین است. حزب گامهای مهمی درجهت محو فساد وپاسخگو کردن مقامات حزبی ودولتی برداشته است. تاکنون ، عضویت بیش از 30 هزار کادرحزبی لغو شده که درمیان آنها نام برخی مقامات عالیرتبه نیزمشاهده می شود. برخی ازاعضای دفترسیاسی ورهبران محلی حزب نیزدرمیان این تصفیه شدگان هستند. ازسال 2013 تاکنون ، بیش ازیک میلیون نفر درچین ، بخاطر فساد ، مجازات شده اند. حزب کمونیست چین ، مارکسیسم رابرواقیتهای چین منطبق می کند وازهمه ی احزاب کمونیست جهان نیزمی خواهد که چنین کنند. بنظر این حزب ، هیچ الگوی واحد وجهانشمولی برای سوسیالیسم وجود ندارد وهرکشوری باید راه خود رادنبال نماید. حزب کمونیست چین ، خواستارتقویت گفتگو وتشریک مساعی است وتجربه ی این حزب می تواند راهنمای همه ی انقلابیون وکمونیستهای جهان قرارگیرد. اما این ، به معنی تحمیل مدل چینی بردیگران نیست و" پکن " نمی خواهد جایگزین " مسکو " شود. برابری میان احزاب وکشورها ،صرفنظراز بزرگ وکوچک ، وقوی وضعیف بودن آنها ، باید برقرارورعایت شود. اما درعین حال ، نمی توان نفوذ حزب کمونیست چین رابه لحاظ ابعاد تجربه وفعالیتش ، نادیده گرفت.
سوسیالیسم چینی ، چه مثبت وچه منفی ، تاثیربه سزائی برنگرش جهانیان به سوسیالیسم دارد وچراغ راهنمای آنها درراه نیل به جامعه ی دموکراتیک ، غیرنظامی ، وپایدار ، خواهد بود.
www.fmohammadhashemi.blogfa.com
کمک مالی به کارت بانکی شماره 8732-9635-9973-6037
Like
Comment
Share