پاشینیان

پاشینیان ؛ مهره ی جدید غرب درقفقاز

دولت فعلی اوکراین ، به سمت اوکراینی کردن کشورش حرکت می کند. "نیکول پاشینیان" (Nikol Pashinyan) پس ازروی کارآمدن ، پروژه ی غربی کردن ارمنستان وپایان دادن به رابطه ی تاریخی ارمنستان – روسیه راباجدّیت دنبال می کند. نتیجه ی عملی نزدیکی ارمنستان به غرب ، چیزی جزتحقیر ملت ارمنستان نیست. نخستین پیامد این رویکرد، شکست تحقیرآمیز نگورنو-قره باغ وشناسائی آن به عنوان بخشی ازخاک آذربایجان بود. پاشینیان ، دررویای "اروپائی شدن" ، به مردم خود خیانت می کند وکشورش رامانند اوکراین ، به دست نشانده ی غرب تبدیل می کند. درواقع او ، درمسیری گام گذاشته ، که بسیار به مسیراوکراین شباهت دارد. اما خوشبختانه هنوز مردم ارمنستان ، دربرابر این پروژه ، مقاومت می کنند وعلیرغم اعمال غیرمسئولانه ی دولت پاشینیان ، هنوز بسیاری ازمردم این کشور ، درباره ی صحت مشی سیاسی او ، ابراز تردید می کنند وخواهان همگامی باروسیه وتعقیب منافع مشترک می باشند. سیاستمداران خارج ازجمع نخبگان حاکم نیز ، باپذیرش خطر ،حقایق مربوط به روسیه وغرب را به مردم بازگو می کنند. مثلاً اخیراً هیئتی ازحزب " مام ارمنستان " ، راهی مناطق جنگی " دونباس " شد وبرای چند روز در " جمهوری خلق لوهانسک " اقامت گزید. این هیئت ، درمراسم محلی شرکت کرد وبارهبران ، سیاستمداران ، مقامات وتجار محلی دیدار وگفتگو کرد. رئیس این هیئت ، ضمن خمایت از روابط نزدیک مسکو – ایروان ، ازمحدود سازی فعالیت سازمانهای غیردولتی غرب ،بویژه " بنیاد سوروس" درروسیه تقدیرکرد. این سازمانها که مدعی دفاع ازدموکراسی ، محیط زیست وحقوق بشر می باشند ، درواقع درامورداخلی کشورها دخالت می کنند وتلاش دارند تاچهره ای موجّه ازپاشینیان به مردم ارمنستان ارائه دهند. هیئت ارمنی ، ضمن تقبیح واگذاری ناگورنو-قره باغ به آذربایجان ، نگرانی خود را ازتبدیل شدن ارمنستان به اوکراین دیگر ، ابراز نمود. مواضع این هیئت ، بیان آرمانها وآرزوهای جمع بیشماری ازمردم ارمنستان می باشد.(1)

متاسفانه ناسیونالیسم وروس ستیزی افراطی درارمنستان امروز ، روبه رشد است. این جناح ، برای حفظ منافع غرب ، ازقرارگرفتن دربرابر مردم خود نیز ابا ندارد. چندی پیش ارمنستان ، یک محموله ی کمک بشردوستانه به اوکراین ارسال کرد که این اقدام ازسوی روسیه ، اقدامی غیردوستانه تلقّی شد. همسر پاشینیان نیز به همراه محموله به کی یف رفت وبامقامات این کشور ، عکس یادگاری گرفت. ارمنستان همچنین نماینده ی خودرا از"پیمان امنیت جمعی " (CSTO) فراخواند وعلت آنرانیزبی توجهی این پیمان به درخواست کمک ایروان دربرابرحمله ی آذربایجان به قره باغ اعلام نمود. پاشینیان درمصاحبه با نشریه Politico ، گفت : " دیگر نمی توانیم امنیت خود را بااتکاء به روسیه تامین کنیم" (2) ایروان سپس اعلام کرد که سربازان آمریکائی ، برای انجام یک مانور مشترک باارمنستان ، وارد این کشور خواهند شد ومتعاقب آن ، این مانور بانام " شریک عقاب 2023 " درمنطقه ی آموزشی Armavir درنزدیکی ایروان وباشرکت 85 سرباز آمریکائی برگزارشد. اگرچه این مانور، اهمیت نظامی چندانی نداشت اما باتوجه به عدم شرکت ارمنستان درمانور پیمان امنیت جمعی دراوائل آن سال ، حاوی پیامی پرمعنی برای باکو ومسکو بود. درپی این مانور ، خبرگزاری " تاس" نوشت : " پاشینیان ، ارمنستان رابسوی غرب می کشاند." برخی رسانه ها نیزحتی ازاحتمال عضویت این کشور در ناتو سخن گفتند. پاشینیان درمصاحبه ای بایک نشریه ایتالیائی ، اتکاء به روسیه را یک اشتباه استراتژیک نامید. اما پاشینیان وگروههای غربگرا ، هنوز آنقدر قوی نشده اند که بتوانند زمام اموررا درارمنستان به دست گیرند. اینکه حزبی ارمنی ، درکوران حوادث اوکراین ، از دونباس دیدن می کند ، نه تنها نشانه ی شجاعت وجسارت این هیئت است بلکه حاکی ازآن است که بسیاری ازمردم ارمنستان آماده اند برای اصلاح مشی پاشینیان ، وارد صحنه شوند.

ارمنستان ازدوقرن پیش که امپراتوری روسیه به قفقاز گسترش پیداکرد، همواره باروسیه روابط نزدیک ودوستانه داشته است. پس ازفروپاشی شوروی ، روسیه بزرگترین ضامن امنیت ارمنستان بوده وهزاران نفرازسربازان خود رادرپایگاه نظامی Gyumri درجوارمرزترکیه ، مستقرکرده است. درحال حاضرنیز نیروهای مرزبانی روسیه، حافظ مرزهای ارمنستان باایران وترکیه اند. باکاهش کمکهای نظامی روسیه به ارمنستان درپی شروع جنگ دراوکراین ، ارمنستان برای تامین تسلیحات مورد نیاز خود ، به هند روی آورد وروابط امنیتی خود راباهمسایگانش ، بویژه ایران ، گسترش داد. این کشور ، دبیرکل اسبق ناتو ، " آندرس فوراسموسن " (A.Foghrasmussen) رابعنوان نماینده ی خود برای چانه زنی بااتحادیه اروپا برگزید.(3) این سیگنالها که ارمنستان درماههای اخیر درباره ی رابطه باروسیه وغرب می فرستد، توجه جهانیان رابه خود جلب کرده است. هرکدام ازاین سیگنالهای کوچک ، ایروان ومسکورا یک قدم ازهم دور می کند. معهذا ولادیمیرپوتین ، اخیراً درمصاحبه ای گفت : " روسیه مشکلی باارمنستان ندارد". بنظر می رسد ولادیمیرپوتین ، فعلاً صبورانه گفتاروکردار پاشینیان را زیر نظردارد.

زیرنویس

1)as Pashinyan seeks western suppor, Armenian people stand with Russia , www.s

2)we cant rely on Russia to protect us any more , www.politico.eu

3)is Armania turning to the west ? , www.rferl.org

کمک مالی به کارت بانکی شماره8732-9635-9973-6037

ظهور وافول جمهوری دموکراتیک آلمان

ظهور وافول جمهوری دموکراتیک آلمان

هفتم اکتبر2024 ، مصادف با هفتادوپنجمین سالگرد تاسیس جمهوری دموکراتیک آلمان، ونهم نوامبر1989 نیز ، به معنی پایان عمرآن بود. با امضای پیمان پوتسدام درسال 1945 ، جنگ جهانی دوم رسماً به پایان رسید. اتحاد شوروی ، آمریکا ، انگلیس وفرانسه ، امضاکنندگان این پیمان بودند که درمورد نازی زدائی ، خلع سلاح کامل آلمان ونیزملی کردن صنایع عمده ی این کشور ، باهدف دورکردن آنها ازدسترس نازی ها ، توافق کردند. آلمان برای مدتی کوتاه ، به چهارمنطقه ی نفوذ تقسیم شد که غرب آن تحت اشغال آمریکا ، انگلیس وفرانسه قرارگرفت وشرق آن به اشغال شوروی درآمد. پایتخت آلمان ، شهر برلین ، نیزبه چهار منطقه ی اشغالی تقسیم شد. چهارقدرت پیروز درجنگ ، برنحوه ی اجرای پیمان پوتسدام نظارت می کردند که بخش مهم آن ، دستگیری مقامات بلند پایه ی نازی درارتش وخارج آن بود. انعقاد این پیمان ، یک پیروزی بزرگ برای اتحاد شوروی محسوب می شد که خواستار یک آلمان بیطرف ویکپارچه بود. هیئت نمایندگی شوروی درپوتسدام ، بشدت با پیشنهاد نماینده ی آمریکا که خواهان تقسیم دائمی آلمان بود ، مخالفت می ورزید.

معهذا قدرتهای غربی ، گام بگام ازتوافقات پوتسدام عقب نشینی کردند ، نازی ها راکه ازمنطقه ی اشغالی شوروی می گریختند، بجای بازداشت ، به کارمی گماردند ومواضع حساس رادراختیارآنها قرارمی دادند. غربی ها همچنین از ملی کردن بنگاههای بزرگ سرباززدند وآنها رابه نازیها بازگرداندند. گام سوم قدرتهای غربی ، "طرح مارشال" (Marshall plan) بود که میلیاردها دلار کمک رابه مناطق اشغالی غرب ، تزریق نمود. اقدام چهارم غرب، انتشارپول جدید دراین مناطق بود ( مارک آلمان ) که شرق ازآن محروم ماند. وبالاخره پنجم ، غرب سه منطقه ی تحت اشغال خودرا یکپارچه کرد وآنرا "جمهوری فدرال آلمان " نامید. تنها پس ازنقض این مواد ازپیمان پوتسدام بود که احزاب سیاسی شرق کشور نیز بایکدیگر متحد شده و " جمهوری دموکراتیک آلمان " راتاسیس نمودند.

اما ازهمان بدو تاسیس این جمهوری در 7 اکتبر 1949 ، تااوائل دهه ی 1960، علیرغم اینکه شهربرلین ، تماماً درخاک این کشورقرارداشت ، هرگز مرز خود رابابرلین غربی نبست. یک مشکل بزرگ آلمان شرقی ازهمان بدو تاسیس ، این بود که مناطق شرقی آلمان، که یک سوم خاک کشوررا شامل می شد، بسیار ضعیف تر وجنگزده ترازدیگرنقاط این کشوربود و برخلاف سرازیر شدن میلیاردها دلارکمک ازغرب، شرق ازاین کمکها محروم ماند وجمهوری دموکراتیک آلمان ، کارسازندگی رابادست خالی آغازنمود. مشکل دیگرآلمان شرقی ، محاصره ی اقتصادی وسیاسی آن توسط آمریکا ودولت آلمان غربی به پایتختی "بن" بود. درآن زمان ، هنوز دیواری ساخته نشده بود اما غرب ، شهروندان شرق راازشرکت در کنفرانسهای بین المللی ، سمینارهای علمی ، دوره های آموزشی وحتی فعالیتهای ورزشی ، محروم کرد. بنابراین عملاً یک دیوارنامرئی به دورآلمان کشیده شده بود. ازسوی دیگر ، محصولات صنعتی باکیفیت شرق، مانند محصولات اپتیک " زایس " (Zeiss) وغیره ، ازعرضه به بازارهای غرب بازماندند و اقتصاد آلمان شرقی ، ازیک منبع درآمد مهم درآمد ارزی محروم ماند. درمقابل ، آلمان غربی تادندان میلح شد وموقعیت کامله الوداد کسب کرد که بادیوار تعرفه ها حمایت می شد. این امر، امکان رقابت اقتصادی با غرب رااز آلمان شرقی گرفت. درب بازار آمریکا ، بعنوان بزرگترین بازار آنروز جهان نیز به روی آلمان شرقی بسته ماند. یکی دیگراز مشکلات آلمان دموکراتیک ، تلاش سیا برای جذب رهبران سیاسی شرق به غرب بود. "آلن دالس " (A.Dulles) رئیس سیا ، که سرنگونی حکومتهای دموکرات ایران ، گواتمالا ، وکنگو رامهندسی کرده بود وتوطئه های ناموفقی رانیزعلیه دولت سوسیالیستی کوبا سازمان داده بود، این بار درامور آلمان شرقی دخالت می کرد. علاوه بر انجام توطئه های متعدد تروریستی ، اوسعی کرد " اوتو گروتول " (Otto Grotwohl) ، رهبرحزب سوسیال دموکرات آلمان را بفریبد تابه اتحاد حزب خود با" حزب سوسیالیست متحد آلمان پایان دهد. اما اوبه این توطئه تن درنداد وبه اولین نخست وزیر جمهوری دموکراتیک آلمان تبدیل شد. توطئه ی دیگر سیا که درتمامی سالهای دهه ی 1950 وحتی تاپایان حیات جمهوری دموکراتیک آلمان ادامه یافت تشویق نیروی کارماهر ، تکنیسین ها، دانشمندان ومتخصصین پزشکی آلمان شرقی ، به مهاجرت به غرب بود. مدارک موجود در آرشیوهای آلمان دموکراتیک ، نشان می دهد که برخلاف دیگر توطئه ها ، این تلاش سیا، موفقیت آمیز بود وفرارگسترده ی مغزها ، نقش به سزائی درعقب ماندگی شرق ازغرب طی سالهای دهه ی 1990 ایفاء نمود.

بنابراین طرح مارشال ازیکسو ومشوقهای اقتصادی که غرب دراختیار آلمان غربی قرارداد ازسوی دیگر، به آنچنان رشد اقتصادی منجرشد که آلمان دموکراتیک قادربه رقابت باآن نبود. این امر،درکنارخرابکاریهای سیا ، ضربه ای مهلک براقتصاد آلمان شرقی طی سالهای نخست موجودیت آن ، وارد آورد وزمینه رابرای فرارنیروهای متخصص ازکشور آماده کرد. جنگ افروزیهای امپریالیسم آمریکا درجهان ، بویژه حمله به خلیج خوکها ، برسوءظن میان غرب وشرق افزود. درمذاکرات " نیکیتا خروشچف " رهبرشوروی با " جان اف کندی " رئیس جمهوری آمریکا ، شوروی ازآمریکا خواست تاباخروج همه ی نیروهای نظامی ازبرلین موافقت کند اما آمریکا نپذیرفت. هرروز برتعداد افرادی که شرق را ازطریق مرزهای باز برلین به سوی غرب ترک می کردند، افزوده می شد. اگر 10 نفر ازغرب به شرق مهاجرت می کردند ، 70 نفر از شرق به غرب می رفتند وفقط برای خرید نیازهای روزانه ی خود به شرق می آمدند که قیمتهای ارزانتری داشت. بدین ترتیب ، قفسه ی فروشگاهها ، به نفع مهاجران به غرب وبه زیان شهروندان شرق ، خالی می شد. اگرچه نرخ رسمی مارک آلمان شرقی دربرابر مارک آلمان غربی ، یک به یک بود اما دربازار غیررسمی ،یک مارک غرب با 7 مارک شرق مبادله می شد. ازسوی دیگر ، بازبودن مرز میان شرق وغرب برلین ، براحتمال بروز برخورد نظامی میان دوطرف می افزود. بارد پیشنهاد شوروی درمورد غیرنظامی شدن برلین ، تانکهای آمریکا وشوروی ، رودرروی یکدیگر در خیابانهای برلین صف آرائی کرده بودند ولذا، امکان برخورد ناخواسته میان آنها وجود داشت. کندی، ازمدتها قبل ازاحتمال ساخت دیواربرلین مطلع بود اما لب به سخن نگشود اگرچه ساخت دیوار ، راه حلی مطلوب نبود اما ، دیوار شرّی بود که ازجنگ بهتربود.معهذا تبلیغات غرب، روایت دیگری ازآن بیان می کرد. گوئی آلمان شرقی قصد داشت باساخت دیوار ، مردم خود رازندانی نماید. باساخت دیوار، امنیت آلمان شرقی بهبود یافت اما جانشینی "کنرادآدنائر" (Conrad Adenauer) ، نازی سابق ،بجای " ویلی برانت " (Willy Brandt) که خواستار مرزهای باز وروابط صلح آمیزبا شرق بود ، شرائط راوخیم ترکرد. کسانی که می خواستند سوسیالیسم رادرشرق به زانو درآورند وسرمایه داری رابجای آن بنشانند ، زمینه رامساعد یافته وبرخصومت خویش افزودند. معهذا پس ازساخت دیوار به دوربرلین غربی ، سطح زندگی درآلمان شرقی بالا رفت وهنروفرهنگ شکوفا شد.

اما درنهایت ، آلمان دموکراتیک نتوانست بربسیاری از مشکلات خود فائق آید. تبلیغاتی که درجواردیواربرلین ، یعنی درقلب آلمان شرقی صورت می گرفت ، مردم شرق رابسوی زندگی وفرهنگ غرب سوق می داد. آلمان دموکراتیک که ازمقابله با این موج تبلیغات لجام گسیخته ، عاجز مانده بود ، درسالهای آخر حیات خود ، به سانسور وسرکوب روی آورد وزندگی مردم را تحت نظارت شدید قرارداد که البته باروح سوسیالیسم منافات داشت. بسیاری ازمشکلات مردم شرق آلمان ، برخلاف آنچه که دراین روزها تبلیغ می شد، ریشه ی خارجی نداشت وحصل بی تدبیری رهبران این کشوربود. وسانجام دیوار شهری فروریخت ، که درشرق آن ، حتی یک بی خانمان وجود نداشت.

تاسیس جمهوری دموکراتیک آلمان ، عکس العملی طبیعی دربرابر تاسیس جمهوری فدرال آلمان توسط سه کشور متفق غربی بود که سنگ بنای احیای امپریالیسم آلمان راگذاشتند. جمهوری دموکراتیک که درمنطقه ی اشغالی شوروی تاسیس شد، به نخستین کشور آلمانی زبان تبدیل گردید که سااخت جامعه ی سوسیالیستی رادردستورکار قرارداد. جمهوری دموکراتیک آلمان کشوری سوسیالیستی بود که درآن ، حفظ منافع عمومی مدّ نظرقرارمی گرفت ومالکیت خصوصی بروسائل تولید ، مسکن وزمین ، ممنوع بود. دراین کشور ، حقوق زنان ومردان برابر بود ودرقانون اساسی ، حق کاربرای همگان برسمیت شناخته می شد ومسئولیت سرپرستی ازکودکان، یک مسئولیت اجتماعی تلقّی می گردید. بنظر نگارنده ، باگذشت 75 سال ازتاسیس جمهوری دموکراتیک آلمان، باید ازنقاط قوت وضعف آن آموخت وازآن براس ساخت جوامع سوسیالیستی آینده استفاده کرد. نگارنده درنوشتاری دیگر، به این نقاط قوت وضعف ، خواهد پرداخت.

www.fmohammadhashemi.blogfa.com

معامله ی بزرگ درراه است

خاورمیانه ؛معامله ی بزرگ درراه است

درنخستین سالگرد حادثه ی تروریستی هفتم اکتبر2023 ، تشدید برخوردهای مرزی حزب الله واسرائیل درجنوب لبنان ونیزتقابل مستقیم ایران واسرائیل ، وضعیت منطقه را به حدّ انفجاررسانده وسایه ی یک جنگ منطقه ای را برخاورمیانه افکنده است. درواقع حزب الله لبنان ، یک روز پس از حمله ی حماس در 7 اکتبر ، درحمایت ازاین گروه ، به اسرائیل حمله کرد ودائماً عملیات موشکی خود را توسعه داد. اکنون بنظر می رسد تحمل اسرائیل دربرابر عملیات ایذائی حزب الله ، به پایان رسیده است. قتل عام هفتم اکتبر، ترسناک ترین جنایت پس از جنگ جهانی دوم علیه یهودیان بود ؛ جنایتی که جنایت بزرگتر وهولناک تری را که نسل کشی درغزّه بود ، موجب گردید. درآن روز ، شبه نظامیان حماس ، با ورود به خاک اسرائیل ، بیش از 1200 نفرراکشتند و 130 رانیز به گروگان گرفتند وبه غزّه بازگشتند. این واقعه وحوادث متعاقب آن ، به یهود ستیزی درجهان دامن زد. این عملیات پیچیده وفنّی ، برای اسرائیلی ها ، حادثه ی 11 سپتامبرآمریکا ، و ""کریستال ناخت " آلمان راتداعی کرد. ( KristallNacht – شب شیشه های شکسته – به شب نهم به دهم نوامبر 1938 اطلاق می شود که درپایخ به سوء قصد یک یهودی به جان منشی سفارت آلمان درپاریس ، محلات یهودی نشین آلمان مورد حمله ی نازی ها قرار گرفتند.)

رهبران قبلی اسرائیل می دانستند که بامواردی چون هفتم اکتبر، چگونه برخورد کنند. مثلاً " دیوید بن گوریون " (D.Ben Gurion) درسال 1947 ، بلافاصله طرح سازمان ملل متحد را درمورد تقسیم فلسطین پذیرفت وبااعتراض فلسطینی ها ، 78 درصد خاک این کشوررا که میان رود اردن ودریای مدیترانه قرارداشت ، اشغال کرد. درسال 1967 ، Levy Eshkol" لوی اشکول" ، وزیرخارجه ی خود " آبا ابان " ( Abba Eban) رابه آمریکا ، فرانسه وانگلیس فرستاد تاآنها رادرجریان عملیات قریب الوقوع اسرائیل درفلسطین قرار دهد که بعدها به " جنگ شش روزه " معروف گشت ومساحت اسرائیل راسه برابر کرد. درسال 2000 ، " ایهود باراک " (Ehud Barak) نخست وزیراسرائیل ، دراجلاس کمپ دیوید شرکت کرد تا مشروعیت دولت اسرائیل رابه جهانیان نشان دهد.اما بنیامین نتانیاهو راه دیگری درپیش گرفت. او جنگ غزّه رابدون کسب مجوز بین المللی ، رایزنی دیپلماتیک بامتحدین ، ویا حتی بدون هیچ برنامه ای برای پیروزی ، آغاز کرد. نتانیلهو فاقد یک استراتژی جامع برای جنگ است وابعاد منطقه ای وجهانی جنگ ، نادیده گرفت. دولت اسرائیل ، فقط ضربه زدن به حزب الله وایران را مدّ نظرقرارداد وبتدریج درباتلاق غزّه فرورفت وبازیچه ی دست دشمنانش بویژه ایران قرارگرفت.

در25 سپتامبر ، حزب الله یک فروند موشک هدایت شونده ی " قادر-1" رابسوی مقرّ موساد در تل آویو شلیک کرد. اگرچه این موشک ، برخلاف انتظار ایران ، توسط سیستم دفاعی اسرائیل رهگیری ومنهدم شد اما نشان داد که حزب الله هنوز موشکهای بسیاری با بردها وکالیبرهای مختلف ، دراختیاردارد. اینکه چرااین سازمان ، ازسیستمهای پیچیده تر تسلیحاتی که دراختیاردارد، علیه اسرائیل استفاده نمی کند ، به دستورایران است. زیرا این کشور نمی خواهد مهمترین رکن محور مقاومت نیابتی خودرا درگیرنبرد مرگ وزندگی با اسرائیل نماید. فرض کنید حزب الله تل آویو را باموشکهای فاتح-110 هدف قرار دهد. بدون تردید جنگ گسترده با لبنان واحتمالاً ایران آغازخواهد شد. این خویشتنداری ایران ، موجب سرخوردگی برخی کادرهای حزب الله گردیده است. معهذا ، طرح جامع ایران مشخص است. هدف غائی این کشور ، نابودی اسرائیل است واهداف میان مدتش نیز تسلط برجهان اسلام ، غلبه برغرب ، وبرپائی دوباره ی امپراتوری اسلام وایران است. برای نیل به این هدف ، ایران یک استراتژی چند وجهی درپیش گرفته است. اول ، دستیابی به سلاح هسته ای به منظور بی اثرساختن برتری استراتژیک اسرائیل وتامین امنیت خود ، دوم ، ساخت سلاحهای پیشرفته ی متعارف به منظورکاستن ازبرتری فنّی آمریکا واسرائیل ، وآمادگی برای نبرد آخرالزمانی بادولت یهود.وقتی ایران به سلاح هسته ای مجهز شد ، برحالت تهاجمی خود خواهد افزود تا طی یک تا دو دهه ی آینده ، بتواند بانابودی اسرائیل کنرل خاورمیانه رابدست گیرد ودرمقابل غرب قد علم نماید. طرح جامع حماس وحزب الله نیزمشخص است. هدف مشترک آنها این است که اسرائیل را به ویتنام جنوبی دهه ی 1960 تبدیل کنند : کشوری ضعیف ودست نشانده ی آمریکا که افکار عمومی جهان رادرمقابل خود دارد. برای رسیدن به این هدف ، " یحیی سینوار " .دیگررهبران گروههای نیابتی ، حاضرند همه ی مردم غزّه را قربانی این هدف نمایند. پس ازشوک اولیه ی هفتم اکتبر ، ملت زخم خورده ی اسرائیل ، به مقابله بااین استراتژی برخاست. طی چند ماه روحیه ی ارتش ترمیم گردید، جامعه ی اسرائیل بسیج شد وبه دستاوردهای بزرگ تاکتیکی نائل گردید ، پیوند دیرپای اسرائیل باغرب تقویت شد و اتحاد بااعراب مخالف ایران همچنان پابرجا باقی ماند.

اما درغیاب یک استراتژی جامع ورهبری خردمند ، این دستاوردها به سرعت رنگ باختند. خطوط قرمز به هو ریخت ومقررات بازی تغییرکرد. درنیمه ی اول سال 2024 ، دولت وحدت ملی دراسرائیل منحل شد واین کشور درتونلهای غزّه گرفتارشد. صد هزاراسرائیلی درکشورخود آواره شدند وسیاستمداران راست افراطی برکابینه مسلط گردیدند وافراطیون صهیونیست ، کرانه ی باختری را عرصه ی تاخت وتاز خود قراردادند. حکومت خودگردان درمعرض انتفاضه ی سوم قرارگرفت. درتابستان 2024 ، اسرائیل کنترل شهر وگذرگاه " رفح " رادرمرز غزّه بامصر بدست گرفت ، پاسخی کوبنده به حوثی های یمن داد و" اسماعیل هنیه " رهبرسیاسی حماس رادرتهران ترورکرد. درنیمه ی سپتامبر ، حزب الله دراثریک سلسله ضربات گسترده ، به زانو درآمد وحماس کاملاً از صحنه خارج شد. هزاران پیجر ، دردست اعضای حزب الله منفجرشد ونیروی هوائی اسرائیل ، بخش مهمی اززرادخانه ی موشکی این سازمان رانابود کرد. سپس درعملیاتی هوائی ، " حسن نصرالله " کشته شد ودرماه اکتبر ، عملیات زمینی ارتش اسرائیل علیه مواضع حزب الله درلبنان آغاز گردید که تازمان نگارش این سطور، همچنان ادامه دارد. باشلیک 200 موشک به مراکز حساس و استراتژیک اسرائیل مانند نیروگاه اتمی " دیمونا " ، مقرّموساد ، وپایگاههای مهم هوائی، برای این کشورراهی جزمقابله بااین تهدید باقی نماند وحملات زمینی وهوائی فلج کننده علیه مواضع حزب الله آغاز شد. اکتبر2023 نشان داد که ایران وگروههای نیابتی اش ، چقدربرای اسرائیل خطرناکند واکتبر2024 نشان داد که ضعف ایران وگروه های نیابتی اش دربرابرتوان نظامی اسرائیل ، چقدراست. آنچه امروز درخاورمیانه جریان دارد ، یک حادثه ی اتفاقی ویا دور دیگری ازخصومتهای گذشته نیست بلکه یک رویداد چند بعدی می باشد که چشم اندازآن ، گسترده ترازدیگر رویدادهای قرن بیست ویکم تاکنون است.

قبل ازجنگ غزّه ، بنیامین نتانیاهو تلاش می کرد تا به نحوی ، پای آمریکا را به مناقشه ی خود باایران بازکند. حمله به کنسولگری ایران دردمشق وپیامدهای بعدی آن ، شرائط رابرای نزدیکی بیشتر تل آویو- واشینگتن آماده کرد. اما خاورمیانه نشان داد که دیگر نمی تواند یک جنگ دیگررا تحمّل کند. نظرغالب تحلیلگران براین است که اگرآتش جنگ میان ایران واسرائیل برافروخته شود ، به فاجعه ای بزرگ برای منطقه تبدیل می شود وهمگان ازآن زیان می بینند. اکنون که رویاروئی میان ایران واسرائیل به یک امکان واقعی تبدیل شده ومهاربازیگران غیردولتی ازدست خارج شده است، قدرتهای جهانی ومنطقه ای باید رویکرد خود رادرقبال مسائل منطقه تغییر دهند. میانجیگری طرف سوم درمناقشات خاورمیانه ، معمولاً کارساز بوده است. کشورهائی چون عمان وقطر می توانند پیام طرفهای متخاصم را به یکدیگر منتقل کرده ونقش میانجی راایفاء نمایند. تاکنون تبادل پیام میان ایران وآمریکا ازطریق عمان ، درمواقعی که تنش میان این دوکشوربالا گرفته ، کارساز بوده وبه مقامات سیاسی دوکشور کمک کرده که از رویاروئیهای ناخواسته ، اجتناب ورزند. حفظ این خط ارتباطی میان کشورهای منطقه ونقش آفرینی شخصیت هائی چون " نبیه بری " رهبرجنبش امل درلبنان ، برای حفظ تماس باگروههای غیردولتی ، ضروری است. این خط ارتباطی رامی توان به تماس مستقیم میان ایران وآمریکا ارتقاء داد.

بدین ترتیب ، قبل ازشلیک موشک درخاورمیانه ، باید به تبعات آن اندیشید وبرنقش بنیادی دیپلماسی بازدارندگی تاکید نمود. حدود یکسال قبل ازحادثه ی هفتم اکتبر ، اسرائیل ولبنان توانستند به کمک این دیپلماسی ، به یک توافق تاریخی درمورد مرز دریائی خود دست پیداکنند. این توافق ، حاصل مهارت دیپلماتیک دوطرف بود که بهره برداری مشترک ازمنابع گازی مدیترانه راامکانپذیرساخت. اگر این چالش حل نمی شد ، می توانست مبنای چالشهای سیاسی وامنیتی دیگر قرارگیرد. درعین حال باید توجه داشت که اشکال کهنه ی بازذارندگی که برتوازن قوا وتهدید نظامی استواراست ، دیگردرقرن بیست ویکم کارآئی ندارند استراتژی موثر برای بازدارندگی منطقه ای ، باتهدید واجباردیگران حاصل نمی شود. ایجاد انگیزه های مثبت برای صلح درمیان طرفین منازعه ، لازمه ی تحقق این استراتژی است. باید ساختار امنیتی منطقه ، برمبنای مشارکت امنیتی وهمکاری اقتصادی میان کشورهای منطقه، طراحی شود. درمنطقه ای چون خاورمیانه که بازیگران غیردولتی ، به آسانی به پهباد ودیگر سلاحهای پیشرفته دسترسی دارند ، تنها باتغییرنگرش به رویکرد بازدارندگی می توان ازبروز فاجعه جلوگیری نمود. اما منطقه ، هنوز درانتظار مذاکرات مستقیم ایران وآمریکا ، پایان جنگ غزّه، ابتکارجدید برای آتش بس دائمی میان ایران- اسرائیل ، ومیان روسیه – اوکراین ، وآغاز گفتگوی منطقه ای میان کشورهای خلیج فارس درمورد همکاری جامع است.

خاورمیانه ، خسته وزخم خورده است ودرآستانه ی فروپاشی قراردارد. درمانهای مقطعی دهه های گذشته ، دیگرموثر واقع نمی شوند. اکنون زمان چانه زنیهای بزرگ منطقه ای برای نیل به صلح پایدار فرارسیده است. واین امر، مستلزم تصمیمات شجاعانه و جسورانه ی رهبران منطقه وجهان می باشد.

WWW.FMOHAMMADHASHEMI.BLOGFA.COM

ترامپونومی

آیا "ترامپونومی " اقتصاد آمریکاراتغییرمی دهد ؟

دونالد ترامپ درسخنرانی اخیرانتخاباتی خود در " آریزونا " ، از 5 " کاهش" نام برد وآن رامحور برنامه ی اقتصادی خود اعلام کرد : کاهش مالیات ، کاهش مقررات ، کاهش قیمت سوخت ، کاهش نرخ بهره ، و کاهش تورّم. او دولت بایدن – هریس رامسئول افزایش هزینه ی زندگی درآمریکا معرفی کرد. تبلیغات پوپولیستی ترامپ ، اورا مدافع منافع مردم عادی ، زحمتکشان وصنعتگران داخلی جلوه می دهد اما اگراین وعده های انتخاباتی عملی شوند ، اقتصاد آمریکا ورابطه ی اقتصادی این کشور باجهان ، دستخوش تحولی شگرف خواهد شد. یکی ازمدافعان سرسخت این برنامه ی پوپولیستی ، " ونس " (J.D.Vance) معاون اول ترامپ است. امامنتقدین ، نظر دیگری دارند . " جیسون فورمن" (J.Furman) اقتصاددان کاخ سفید دردوران باراک اوباما واستاد دانشگاه هاروارد ، می گوید :" حتی اگر نیمی ازوعده های ترامپ عملی شوند ، بازهم اقتصاد آمریکا به هرج ومرج کشیده می شود." 16 برنده ی جایزه ی نوبل نیز درنامه ای ، اجرای برنامه ی اقتصادی ترامپ را موجب افزایش تورم وفرورفتن اقتصاد آمریکا درباتلاق رکود تا نیمه ی سال آینده ، اعلام کردند. حتی برخی ازحامیان ترامپ نیز، ازپیامدهای جهانی سیاستهای اقتصادی حمایتگرانه ی او ابرازنگرانی کرده اند. " آرتور لافر" (A.Laffer) اقتصاددان نزدیک به رئیس جمهورسابق می گوید : " باید بادیگران ، بویژه دشمنان، رابطه ی تجاری داشت. شاید بهترباشد ازآنها بخریم وبه آتها بفروشیم. اجرای برنامه های ترامپ، به معنی حرکت به سوی جنگ جهانی سوم است." " ارنی تدچی " (E.Tedeschi) استاد دانشگاه " ییل " وعضو شورای مشاوران اقتصادی پرزیدنت بایدن می گوید : " برنامه ی اقتصادی ترامپ به معنی بازگشت به عصری است که درآمد دولت ازمحل تعرفه های تجاری ، ونه مالیات بردرآمد مردم وسود صاحبان کسب وکار، تامین می شد. این برنامه ی اقتصادی، به قرن نوزدهم تعلق دارد ونه حتی به قرن بیستم ، چه رسد به قرن بیست ویکم ! سیاستهای ترامپ می تواند اقتصاد آمریکا را به ورطه ی رکود بکشاند." ترامپ حتی تهدید کرده است کشورهائی راکه برای کاهش وابستگی خود به دلار تلاش کنند، با تعرفه ی 100 درصدی مجازات خواهد کرد.(1)

معهذا دونالد ترامپ درکنوانسیون ملی جمهوریخواهان ، سیاست نرم تری رادرقبال مسائلی چون سقط جنین وهمجنس بازی اتخاذ نمود، ضمن اینکه تعهد خاصی رادراین موارد نپذیرفت. اما درعرصه ی اقتصادی، ترامپ همچنان برحمایت گرائی تاکید می کند وبردستورالعمل " آمریکا ، اوّل " پای می فشرد. علیرغم هشدار اقتصاددانان مبنی براینکه سیاستهای اقتصادی ترامپ ، موجب افزایش تورم وآسیب رسیدن به قدرت خرید مصرف کننده وحتی هدایت اقتصاد به سمت رکود خواهد شد ، امااو ، تصویردیگری از " ترامپونومی" ( Trumponomy – اقتصاد ترامپی ) ارائه می دهد. او افزایش 10 درصدی تعرفه برهمه ی کالاهای وارداتی ، 60 درصدی برواردات ازچین ، و35 درصدی برواردات ازمکزیک را نوید داده وقول می دهد که میلیونها کارگر مهاجرغیرقانونی راکه موجب افزایش بیکاری درآمریکا گردیده اند ازکشور اخراج نماید. این افراد ، درهمه ی بخشهای اقتصاد آمریکا ، بویژه دربخش ساختمان وکشاورزی ، اشتغال به کاردارند. کارگران مهاجر ، حدود 5 درصد ازنیروی کار آمریکا راتشکیل می دهند. دربرنامه ی ترامپ ، فرض براین است که فقط مهاجران غیرقانونی ازآمریکااخراج می شوند اما برخورد زشتی که با مهاجران قانونی درنقاطی چون " اسپرینگ فیلد " صورت گرفت ، انتظارمی رود بسیاری ازمهاجران قانونی نیزدردولت ترامپ هدف قراربگیرند. بدین ترتیب ، بااخراج میلیونها کارگرخارجی ، بازارکاردچارکمبود وناترازی گردد.(2) کاهش قابل ملاحظه ی مالیاتها نیز که به نفع ثروتمندان هدفگیری شده ، ازدیگروعده های ترامپ است که کسری بودجه ی هنگفت آمریکا را که بالاترین سطح دردوران صلح رسیده ، افزایش خواهد داد.

اما ترامپ پیروز ، اقتصادی رابه ارث خواهد برد که با اقتصاد ژانویه 2017 تفاوت جدّی دارد. درآن زمان ، نرخ بهره ونرخ تورم پائین بود ، نرخ بیکاری 8/4 درصد وکسری بودجه 1/3 تولید ناخالص داخلی بود. اما امروز ، نرخ بهره بالاست واقتصاد آمریکا درآستانه ی اشتغال کامل قراردارد وبه پیش بینی دفتربودجه ی کنگره ی آمریکا ، کسری بودجه ی کشور به 7 درصد تولید ناخالص داخلی می رسد. به پیش بینی کارشناسان ، باافزایش تعرفه برکالاهای وارداتی ، نرخ تورم از حدود 3 درصد درسال جاری ، به 6/3 درصد درسال 2025 خواهد رسید. همچنین نرخ بیکاری از ¼ درصد کنونی به بیش از 5 درصد درنیمه ی سال 2026 می رسد.(3) ترامپ مکرراً گفته است که بهای افزایش تعرفه ها را چین می پردازد اما داده های اقتصادی ، خلاف این فرضیه رااثبات می کنند. زیرا تعرفه ، یک نوع مالیات است که برصاحبان کسب وکارتحمیل می شود وآنها نیز آنرا برمشتری تحمیل می کنند. ولذا افزایش تعرفه ها ، به زیان طبقه ی متوسط است وسالانه حداقل 17 میلیارد دلار هزینه ی اضافی براین طبقه تحمیل می کند که معادل 7/2 درصد ازقدرت خرید ایشان است. اگرافزایش تعرفه ها وکاهش مالیات راتوامان درنظربگیریم ، ازقدرت خرید سالانه ی 20 درصد پائینی جامعه ی آمریکا 7/3 درصد کاسته وبردرآمد یک درصد فوقانی این جامعه ، 4/1 درصد افزوده می گردد. مسلماً مصرف کننده ی آمریکائی ، خود رابا افزایش قیمتها وکاهش قدرت خرید وفق می دهد وازمصرف خویش می کاهد واینکاردرنهایت ، اقتصاد رایک قدم به رکود نزدیک می کند.(4)

بسیاری ازکارشناسان ، بااین استدلال که سیاستهای انرژی ترامپ ، ازقیمت فرآوردههای نفتی می کاهد ، مخالفند زیرا قیمت نفت ، درسطح جهانی تعیین می شود وافزایش تولید نفت درآمریکا ، فقط یک عامل ازعوامل موثردر آن است. ازسوی دیگر ،، آمریکا قبلاً به رکورد تولید 3/13 میلیون بشکه نفت درروز رسیده رسیده وازاغلب چاههای این کشور ، باحداکثرظرفیت بهره برداری می شود وافزایش بیشتر ظرفیت آنها به آسانی میسّرنیست. برخی ازمدافعان ترامپ براین باورند که دولت بایدن علاوه براینکه تعرفه های وضع شده دردولت اول ترامپ راحفظ کرد ، تعرفه های جدیدی نیز بر واردات نیمه هادیها ، خوروهای برقی وصفحات خورشیدی ازچین وضع نمود. اما این ، باآنچه که مدّ نظرترامپ است ، فاصله ی بسیاردارد. براساس برخی برآوردها ، تعرفه های بایدن فقط بر 18 میلیارددلار ازصادرات چین برآمریکا وضع شده است درحالیکه ترامپ قصد دارد سالانه بر 4/3 تریلیون دلار ازواردات آمریکا ازچین ، مالیات وضع نماید. (5)

هیچکس نمی داند که اگردرانتخابات آینده ی آمریکا ، ترامپ پیروز شود وجمهوریخواهان نیز اکثریت کنگره رابه دست آورند ، ترامپ چه خواهد کرد؟ اما نتیجه ی کار به هرحال ، به نفع مردم و بزرگترین اقتصاد جهان نخواهد بود.

زیرنویس

1)the radical plan that would reshape Americas economy , www.ft.com

2)how Trumponomy could undermine the US economy , www.newyorker.com

3)why Trumponomy could lead to Trumpoflation ? , www.nytimes.com

4)ترامپونومی وقفل کردن اقتصاد جهان ، www.yjc.ir

5)Trumponomics: definition , key principles , , www.investopedia.com

کمک مالی به کارت بانکی شماره 8732-9635-9973-6037

خاورمیانه درآتش

خاورمیانه درآتش

(آخرین فصل کتاب مقاومت یا اضمحلال اسرائیل؟)

بنظرمی رسد اسرائیل ، باحمله ی زمینی به لبنان ، پروژه ی جنگ منطقه ای باایران ومحورمقاومت را کلید زده است. جنگی که رابطه وتوازن نیروها را درمنطقه برهم خواهد زد. همانطور که بنیامین نتانیاهو درنطق خوددرسازمان ملل متحد گفت ، اسرائیل اکنون در 7 جبهه مشغول نبرد است: نسل کشی درغزّه که به کرانه ی باختری گسترش پیدا کرده است ، حمله ی گسترده به لبنان که باانفجار پیجرهای حزب الله درلبنان شروع شد وباترورحسن نصرالله به اوج خود رسید و همچنان ادامه دارد ، ترور اسماعیل هنیه درتهران، حمله به مواضع حوثی های یمن ، وهدف قراردادن مواضع شبه نظامیان هوادارایران در سوریه وعراق. نتانیاهو این سخنان را درهشداربه ایران ادا کرد وگفت ، هیچ مکانی درمنطقه نیست که دست بلند اسرائیل به آن نرسد. جاسوس سابق انگلیس " جان ساویرس" (J.Ssawers) ذرمقاله ای که اخیراً درنشریه ی "تایمزمالی" به چاپ رسید ، نوشته است که اسرائیل ، عزم خود رابرای نابودی همه ی دشمنانش درمنطقه، جزم کرده است مدیرسابق آژانس اطلاعات خارجی انگلیس" ام- 16 " (M-16) گفته است که اسرائیل برروی نوارپیروزی برابر حزب الله ، حماس ، حوثی های یمن ، ودیگرشبه نظامیان وابسته به ایران درسوریه وعراق ، حرکت می کند.(1)

درزمان نگارش این سطور، نیروهای اسرائیل ، حمله ی زمینی خود رابه جنوب رودخانه ی لیتانی آغازکرده اند وبیروت ومناطق حساس نظامی این کشوررا مورد حمله ی هوائی قرارمی دهند. برای نخستین بارازسال 2006 ، مناطقی درمرکزبیروت هدف قرارمی گیرند وتصاویراین شهر، ویرانیهای غزّه راتداعی می کند. تاکنون هزاران نفر درلبنان کشته وصدها هزارنفر آواره شده اند وبدون سرپناه ، شب رادرپارکها وساحل دریا سپری می کنند. مرگ وکشتار درخاورمیانه طی سال گذشته ، 42 هزارنفردرغزّه ، 700 نفردرکرانه ی غربی رود اردن ودوهزارنفردرلبنان بوده است.

علیرغم فشاربین المللی علیه نتانیاهو ، آمریکا وقدرتهای اروپائی باتمام توان وبدون قیدوشرط ازنتانیاهو حمایت دیپلماتیک ، تسلیحاتی ، نظامی ومالی بعمل می آورند. بعد ازحملات موشکی ایران به اسرائیل ، آمریکا وغرب حضورخود را درمنطقه تقویت کرده اند. اگرچه حمله به حزب الله ولبنان بااسم رمز " نظم نوین "( New Order ) ، یک پیروزی تاکتیکی برای نتانیاهو محسوب می شود اما ، اوپس ازیکسال جنگ، هنوز نتوانسته است گروگانها راآزاد نماید. شرائط داخلی اسرائیل نیز پس ازحمله ی تروریستی هفتم اکتبر، بسیارپیچیده است.

بخش عمده ی سال 2023 ، باقطب بندی شدید جامعه ی اسرائیل برسر " اصلاحات یهودی " ، برگزاری تظاهرات درموافقت ومخالفت بااین اصلاحات ، وجالهای سیاسی بی حاصل گذشت. اما بافرارسیدن هفتم اکتبر ، اصلاحات یهودی به فراموشی سپرده شد وکشور درهراس وشوکی بزرگ فرورفت. حمله ی تروریستی ازغزّه به خاک اسرائیل ، باکشتاروگروگانگیری همراه بود . برخی ازافسران ارتش ، فوراً استعفا دادند وبرخی دیگرنیز بتدریج ازصحنه خارج شدند وگویا مسئولیت این اهمال راپذیرفتند. گوئی سربازانی که اسرائیل را ازجنگهای 1948 ، 1956 ، 1967 ، و1973 ، به سلامت عبور داده بودند، بانسل جدیدی ازسربازان جایگزین شده اند که وظسفه ی دفاع ازکشوررا جدّی نمی گیرند. اما طولانی شدن جنگ درغزّه ، شکاف جدیدی به شکافهای قبلی این کشورافزودو آن اعتراض به ناتوانی نتانیاهو ازیافتن راهی برای بازگرداندن گروگانها به میهن بود. آوارگی نیز به مشکلات اسرائیل افزوده شد. حدود 75 هزارنفر ازساکنین شمال اسرائیل درجوارمرز لبنان ، ازخانه وکاشانه ی خود آواره شدند. آنهاازبیم راکت پرانی های حزب الله ونفوذ کماندوهای آن بداخل کشور ، این منطقه رابسوی مناطق جنوبی تر ترک کرده اند. درسالگرد حمله ی تروریستی 7 اکتبر ف تظاهرات اعتراضی علیه عملکرد یکساله ی دولت نتانیاهو ، خیابانهای اسرائیل رافراگرفته است. شدت گرفتن این اعتراضات ، نشانه ی کاهش محبوبیت رهبری نتانیاهو بر کشوراست. بعلاوه ،درماههای اخیر ، حمله به اسرائیل توسط آنچه که " حلقه ی آتش " Ring of Fire) ) نامیده می شود ، افزایش یافته است وایران تاکنون ، دوبار درماههای آوریل واکتبر ، مستقیماً خاک اسرائیل راهدف قرارداده است. به همین دلیل ، ازماه سپتامبر تصمیم گرفت قاعده ی بازی را تغییر دهد وتوان نظامی وفرماندهی حزب الله راهدف قراردهد. این استراتژی طی دوهفته ، اثربخشی خودرانشان داد. حذف حسن نصرالله وبسیاری ازفرماندهان ارشد ، نابودکردن انبارهای مهمات وسایتهای موشکی وراکتی حزب الله ، ازدستاوردهای این سیاست جدید بود.

سال گذشته ، سالی به مراتب سخت تر ازسالهای دهه ی 1940 ، 1960 ، و 1970 برای اسرائیل بود. درآن سالها، اسرائیل می دانست دشمن کیست وباید باچه کسی بجنگد. اما این بار حماس ، نیروها ، تسلیحات وگروگانهای خودرا درتونلهای زیرزمینی واقع درمناطق پرازدحام شهری، پنهان کرده است. وهمین امر موجب افزایش تلفات غیرنظامیان می گردد. این سرکوب همه جانبه ، زندگی ومعیشت فلسطینی ها راکاملاً مختل کرده ورقم تلفات آنها راافزایش می دهد. رقم تلفات ، توسط وزارت بهداشت حماس اعلام می شود که مرجع مورد پذیرش جامعه ی بین المللی است وتعداد مفقودین راشامل نمی گردد. تنها 17 بیمارستان از36 بیمارستان منطقه ، تاحدودی فعالند واکثر ساختمانهای غزّه دراثربمباران سنگین ، ویران شده اند . نقشه های هوائی نشان می دهند که به 63 درصد ساختمانهای غزّه ، آسیب جدّی وارد شده است وساکنین باقیمانده درنوارغزّه ، ازکمبود غذا ، آب ، دارو ، پول وسرپناه رنج می برند. به گزارش دفترهماهنگ کننده ی کمکهای بشردوستانه ی سازمان ملل متحد ، 46 درصد از محموله های امدادی ، بدست فلسطینی های نیازمند نمی رسد.(2)

اسرائیل اکنون خودرافراتراز قانون می داند زیرا ماشین جنگی آمریکا راپشت سرخود می بیند وبه همین دلیل بدون ترس ازمجازات ، اقدام به نسل کشی وترورمی کند. لذا تهدید غیرمستقیم این رژیم رابه استفاده از سلاح هسته ای ، نباید دست کم گرفت. ایران ومحور مقاومت ، توسط اسرائیل وغرب به گروگان گرفته شده اند ولذا باید دراستراتژی منطقه ای خود تجدید نظرکنند.

زیرنویس

1Israels Lebanon offensive , www.leftvoice,org

2)one year after the 7 october attacks , www.cfr.org

کمک مالی به کارت بانکی شماره 8732-9635-9973-6037

روزنامه نگاری

روزنامه نگاری

نوری که نمی توان خاموش کرد

ازسال 2022 به بعد ، برتلفات روزنامه نگاران روز بروز افزوده شده است. روزنامه نگاران ، یادرمیدانهای جنگ ویابه دست رژیمهای خودکامه وباندهای تبهکار به قتل می رسند. امروزه بطورمتوسط ، هر 4 روز یک روزنامه نگاربه قتل می رسد وسازمان ملل متحد، روزنامه نگاری رایکی ازمشاغل سخت وخطرناک اعلام کرده است. آنها یابه قتل می رسند ، یابه زندان می افتند ، ویابه خود سانسوری متوسل می شوند. کاهش امنیت و آزادی روزنامه نگاران درجهان ، نشانه ی افول حقوق بشر ، آزادی وامنیت است. چنانچه درافغانستان ، ایران و بسیاری دیگرازکشورها مشاهده می شود.

دست کم 26 کشورجهان ، ازجمله ایران ، ترکیه ، عربستان وروسیه ، روزنامه نگاران را درخارج ازمرزهایشان نیزهدف سرکوب فیزیکی قرارمی دهند. دردهه ی گذشته حداقل 112 اقدام فیزیکی فرامرزی علیه روزنامه نگاران انجام گرفته است. این اقدامات ، شامل حمله ی فیزیکی ، بازداشت ، آدم ربائی ، اخراج غیرقانونی ، ایجاد محدودیت دررفت و آمد ، مسموم سازی وغیره می باشد. اغلب اعضای خانواده ی روزنامه نگاران فراملی، مورد آزارواذیت دولتها قرارمی گیرند. آزار آنلاین ، تهدید به مرگ وتجاوزجنسی ، ونیزانتشار اطلاعات شخصی ، ازاشکال فشار آنلاین برروزنامه نگاران تبعیدی است. بسیاری ازاین روزنامه نگاران ، نگران وضع خانواده های خود می باشند. بنابراعلام کمیته ی حمایت از روزنامه نگاران (CPJ) ، تنها درسال 2020 ، بالغ بر50 روزنامه نگار درجریان ایفای وظیفه ی خود ، جان باختند. بین سالهای 2016 تا 2018 ، سالانه 80 روزنامه نگار جان باختند وانتظارمی رود که این رقم بزودی از100 بگذرد. ازسال 2022 تاکنون ، برتعداد قربانیان رسانه ، 44 درصد افزوده شده است. اما این ارقام ، برحسب منبع مورد مراجعه ، متفاوتند. مثلاً روزنامه نگاران بدون مرز ، رقم تلفات روزنامه نگاران را درسال 2022 ، حدود 144 نفرذکرکرده است. این تفاوت ، بدلیل دشواری رهگیری تلفات روزنامه نگاران است. مثلاً منطقه ی Celaya درمکزیک ، یکی ازخطرناکترین مناطق برای فعالیت روزنامه نگاران است زیرا این شهر ، مرکز کارتل مواد مخدر می باشد وچه بسا ، بسیاری ازاین قتلهل درانجا مسکوت بمانند. درچند سال اخیر، اخبارمربوط به کارتل مواد مخدر ، کمتر تحت پوشش رسانه ها قرارگرفته است. این امر ، بعلت ترس ازجان روزنامه نگاران و بی انگیزگی اصحاب رسانه درپرداختن به مسائل حساسی چون مواد مخدر است. مناطقی مانند مکزیک ، درجهان بسیارند. دراین مناطق ، علیرغم جدّی بودن خطرروزنامه نگاری ، حمایت چندانی از اصحاب رسانه صورت نمی گیرد. حتی دراروپا نیز روزنامه نگاری آزاد ، چندان درامان نیست. درایتالیا ، اروپای شرقی ، ومنطقه ی قفقاز، سیاستمداران درتلاشند تابامحدود کردن فعالیت روزنامه نگاران ، جلوی چرخش آزاد اطلاعات رابگیرند. درآمریکا نیز ازاعتماد عمومی به رسانه ها تاحدودی کاسته شده است. علت این امر، قطبی شدن جامعه وکاهش حمایت از روزنامه نگاران وانشاراطلاعات گمراه کننده ازسوی رقباست.

فیلم مستند " دافنه : قلم بسیارتیز " که درسال 2018 به نمایش درآمد ، داستان خطراتی است که رویاروی حرفه ی روزنامه نگاری قراردارد. " دافنه کاروآنا "(D.Caruan) روزنامه نگار مالتی است که درانفجار اتوموبیل بمب گذاری شده اش درسال 2017 به قتل رسید. وبلاگ شخصی او که به تحلیل رویدادهای سیاسی روز می پرداخت ، بیش از 300 هزاربازدید کننده درروز داشت که بیشترازمجموع تیراژ همه ی روزنامه های مالت بود. دافنه درمدت 20 سال حیات حرفه ای اش ، برگزارشگری جستجوگر تاکید می ورزید وهر چیزی را درمورد سوء استفاده ازقدرت ، پولشوئی وفساد در رده های بالائی حکومت واعمال نفوذ دولت آذربایجان برسیاستهای مالت موردتحقیق وتفسیرقرارمی داد. اوبارها مورد تهدید وخشونت قرارگرفت. ازکشتن سگش تابه آتش کشیدن منزلش ، دائماً درمعرض خطرقرارداشت. امروزه روزنامه نگاران ، بخاطر انتقاد ازرژیمهای سیاسی وایدئولوژیهای مذهبی ، مورد حمله قرارمی گیرند ، دستگیرمی شوند ویابه قتل می رسند. آنها درمعرض فضای خصمانه ی مجازی قراردارند واطلاعات خصوصی آیشان دراین فضا منتشرمی شود. زنان روزنامه نگار و روزنامه نگاران رنگین پوست، بیش ازدیگران مورد حمله قرارمی گیرند. اما مسببان این حملات ، اغلب شناخته نمی شوند وازمجازات می گریزند. کمیته ی دفاع از روزنامه نگاران ، شاخص جهانی گریزازمجازات رابطور سالانه منشرمی کند. دراین شاخص ، نام ورتبه ی کشورهائی گنجانده می شود که درآنها ، خبرنگاران بخاطر انتشارگزارش درمورد عدم پیگرد قاتلان ومهاجمان به روزنامه نگاران ، موردضرب وشتم قرارمی گیرند وکشته می شوند. به موجب این شاخص ، 80 درصد موارد حمله به روزنامه نگاران جهان ، پیگیری نمی شوند. 12 کشوری که درراس این لیست قراردارند عبارتنداز سومالی ، سوریه ، سودان جنوبی ، افغانستان ، عراق ، ایران ، مکزیک ، فیلیپین ، میانمار ، برزیل ، پاکستان وهند.

ازنیمه ی دهه ی 2010 ، خاورمیانه به مرگبارترین منطقه برای فعایت روزنامه نگاران تبدیل شده است. آنها به کرات بازداشت می شوند ، ربوده می گردند ، وناپدید می شوند. به گزارش کمیته ی حمایت از روزنامه نگاران ، ازآغاز جنگ غزّه تاکنون ، حداقل 116 روزنامه نگار واصحاب رسانه ، کشته شده اند. علاوه برجنگ درغزّه واوکراین ، گزارش مسائل آب وهوائی وزیست محیطی نیز دنیا رابه مکانی ناامن برای روزنامه نگاران خط مقدم تبدیل کرده است. بدون شجاعت خبرنگاران درمناطق جنگی ومناطق بحران زده ی اقلیمی ، دنیا به مناطق سکوت تبدیل می شود وبسیاری از وقایع مهم ، مسکوت می مانند. تلفات سنگین روزنامه نگاران درسال گذشته ، تقریباً همه درغزّه بوده است که اغلب آنها را روزنامه نگاران فلسطینی تشکیل می دهند که بنابراعلام کمیته ی دفاع ازروزنامه نگاران ، توسط اسرائیل هدف قرارگرفته اند. چندی پیش ، بیشتراز 30 بنگاه خبری ، درنامه ای سرگشاده ، همبستگی خود را باروزنامه نگارانی که درغزّه حضوردارند اعلام کردند وخواستار آزادی فعالیت وحمایت ازایشان گردیدند. این ابتکار ، توسط نشریه ی گاردین انجام گرفت که گزارشگران آن درسالیان اخیر درعراق ، افغانستان وایران ، ربوده شده وبه گروگان گرفته شده اند. گزارشگران این نشریه ، درپاکستان مورد ضرب وشتم قرارگرفته و درمصر، زیمبابوه وروسیه بازداشت شده اند.

اکنون جستجوی حقیقت ، بیش ازپیش پرهزینه گردیده است. پس ازگزارشهای جنگی ، تهیه ی گزارشات زیست محیطی ، حساس وخطرناک گردیده است. برتعداد تلفات روزنامه نگارانی که هنگام تهیه ی گزارشات زیست محیطی ، مصدوم شده ویابه قتل می رسند ، روزبروز افزوده می شود. درهلند ، فرانسه ، اسپانیا ، کانادا ، استرالیا ، آذربایجان ، آمریکا ، روسیه وایران، پیوسته برتعداد خبرنگاران اقلیمی دربند ، افزوده می گردد. فعالیت روزنامه نگاری درایران ، ازابتداء کاری پرخطر بوده و جهانگیرخان صوراسرافیل ها ، میرزاده ی عشقی ها ودیگران ، جان برسرآن نهاده اند. حاکمان ایران ، همیشه به روزنامه نگاران به دیده ی سوء ظن وتهدید می نگریسته اند وآنها همیشه درمعرض احضاربه محاکم، بازداشت ، توقیف وتعطیلی نشریات ومحکومیتهای سنگین قراردارند. به همین دلیل ، افول شاخص حقوق بشر درکشورهائی چون ایران وافغانستان ، بیشتراز دیگرنقاط جهان احساس می شود. وقتی روزنامه نگاران مستقل نتوانند گزارشهای دست اول ومعتبر تهیه کنند ، آزادی صدمه می بیند. رسانه ی آزاد ، رکن اساسی دموکراسی می باشد ودرغیاب آن ، سخن گفتن ازحقوق بشر، بی معنی است.

منابع ومآخذ

1)Journalist in crosshairs , www.soufancenter.org

2)the use of sanctions to protect journalists , www.chathamhouse.org

3)Press freedom under fire , www.icji.org

4)across the world, journalists are under threat for sharing the truth , www.theguardian.com

5)has journalism become the deadliest profession ? , www.thewhy.dk

کمک مالی به کارت بانکی شماره 8732-9635-9973-6037

مروری برآثار اصغر فرهادی

جدال بادروغ و سانسور

(مروری بر آثار اصغرفرهادی)

اصغرفرهادی معروفترین کارگردان ایرانی درقید حیات است که ازنوجوانی شیفته ی فیلمسازی بود اما دررشته ی تئاتر دانشگاه تهران پذیرفته شد ولیسانس وفوق لیسانس خودرا از دانشکده ی هنرهای زیبا ی دانشگاه تهران ودانشگاه تربیت مدرس تهران دریافت نمود .فرهادی که در17 اردیبهشت 1351 در خمینی شهر اصفهان متولد شد ، فعالیتهای هنری خود را از13 سالگی ، باپیوستن به انجمن سینمای آزاد اصفهان آغاز کرد وبه ساختن فیلمهای کوتاه 8 و 16 میلیمتری پرداخت. اوبه مطالعه ی آثار نمایشنامه نویسان کلاسیک مانند ایبسن ، استریندبرگ ، و چخوف پرداخت و" باجهانی نو آشناشد". فرهادی همچنین باتئوریهای کارگردان روس " کنستانتین استانیسلاوسکی (K.Stanislavsky) وآثار " هارولد پینتر " نمایشنامه نویس ، بازیگر وکارگردان شهیر انگلیسی آشناشد. فرهادی سپس پابه حوزه ی تلویزیون گذاشت ویک سریال 26 قسمتی بنام " داستان یک شهر " وسریال 13 قسمتی " پزشکان " راساخت. اودرسال 1393، درکنار اینگماربرگمن (I.Bergman) ، اکیروکوروساوا (A.Kurosawa) و مارتین اسکورسیزی (M.Scorsese) ، درزمره ی 10 فیلمسازبزرگ جهان شناخته شد.

فرهادی ، کارفبلمنامه نویسی رادرهمکاری با ابراهیم حاتمی کیا برای فیلم " ارتفاع پست " آغاز کرد. این فیلم که روایت یک هواپیماربائی است ، لوح بهترین فیلمنامه رااز سایت دایرکتور دریافت نمود. یکسال بعد ازارتفاع پست ، فرهادی فعالیت کارگردانی خود رابا فیلم " رقص درغبار " آغاز کرد که اولین فیلم بلند اومحسوب می شود(2003). این فیلم به داستان تلخ طلاق ومشکلات زندگی مشترک می پردازد. ودرجشنواره های خانه ی سینما ، کوشان ، فجر ، مسکو ، و آسیا- پاسیفیک موردتحسین قرارگرفت. رقص درغبار ، داستان مرد جوانی است که دربرابرفشارخانواده برای طلاق دادن همسرش بخاطر فحشای مادرش، ایستادگی می کند. فرهادی اواسط بیست سالگی خود ، کارباتلویزیون راآغاز کرد وبرخی سریالهای معروف تلویزیونی رانوشت وکارگردانی کرد که " داستان یک شهر" در60 قسمت ، یکی ازبهترین آنها بود. چند فیلم مستند که درآنها به مسائل اجتماعی مانند مهاجرت ، فقر ، مواد مخدر، وایدز پرداخته می شود، درسبک رئالیسم اجتماعی ساخته شدند که البته برخی ازآنها ، اسیر تیغ سانسور گردیدند. فرهادی ، چند فیلمنامه نیزبرای دیگران نوشت که "دایره زنگی " یکی ازمهمترین آنها بود که درتلویزیون ایران به نمایش درآمد. این اثر ، برخلاف فیلمنامه های قبلی او ، قالب طنز داشت که البته نتوانست دستمایه ی اجتماعی فیلمهای فرهادی را کمرنگ نماید. فرهادی ، این فیلم رانه برای خنداندن مخاطب ، بلکه برای تاریکتر وسیاهتر نشان دادن زشتی های جامعه ساخت. کارگردان این فیلم ، ازبازیگران باسابقه ی طنز ایران مانند مهران مدیری ، امین حیائی ، ومحمدرضاشریفی نیا ، سود برد. فیلمنامه ی " محاکم درخیابان" برای مسعود کیمیائی ، و " کنعان " ، نیزازجمله ی فیلمنامه های اوبود. درفیلم کنعان ، ترانه علیدوستی ، وافسانه بایگان ، به ایفای نقش پرداختند. فیلم ، روایت دختری است که درآرزوی جدائی ازهمسر ومهاجرت به کاناداست. (1)

بعد ازاین موفقیتهای اولیه ، تمرکز فرهادی برزندگی طبقه ی متوسط واختلافات وتنش های طبقاتی درجامعه ی ایران قرارگرفت. فیلم سینمائی " شهرزیبا " ، دومین همکاری فرهادی با فرامزقریبیان واولین همکاری اش با ترانه علیدوستی بود. این فیلم ، سه جایزه ی طلائی ازجشنواره ی بین المللی هند ، جشنواره ی بین المللی فیلم ورشو ، وجشنواره ی فیلم اسپیلیت ، دریافت نمود. گام بلند بعدی فرهادی ، ساخت فیلم " چهارشنبه سوری " بود. او پس ازدوسال غیبت ، بااین فیلم ، به عرصه ی فیلمسازی بازگشت. یک زن جوان( علیدوستی ) به عنوان پیشخدمت ، دریک خانواده ی پرتنش ، استخدام می شودودرروز چهارشنبه سوری وارد این خانه می شود. فیلم چهارشنبه سوری ، سیمرغ بلورین جشنواره ی فجر ، قرقاول نقره ای جشنواره ی کرالا ، جایزه ی ویژه ی هیئت داوران جشنواره ی سه قارّه ی نانت ، هوگوی طلائی جشنواره ی فیلم شیکاگو، وپلنگ طلائی جشنواره ی لوکارنو راازآن خود کرد. اوسپس فیلم سینمائی کنعان را بادومین همکاری اش با مانی حقیقی به روی صحنه برد. نویسندگی وکارگردانی " درباره ی الی " را باید بدون شک ، مهمترین فیلم درکارنامه ی هنری فرهادی دانست. درباره ی الی ، آغاز وپایان کلیشه ای فیلمهای بلند را ندارد. داستان فیلم ، به بازگشت یک ایرانی غربت نشین به وطن ، برای انتخاب همسر ایده آل مربوط می شود. حرکت دوربین دراین فیلم ،فوق العلده است. درباره ی الی ، علاوه براستقبال در جشنواره های داخلی ،درجشنواره های خارجی نیز درخشید وخرس نقره ای بهترین کارگردانی رادرجشنواره ی برلین به خود اختصاص داد. چهره های معروف سینمای جهان ، ازاین فیلم تقدیر کردند و آنرا " فروریزنده ی مرزهای جهانی" (رابرت دنیرو) ، " درامی که قلبها راشکست" (خبرگزاری فرانسه)، "آغازموج نو درسینمای ایران" ( دیتر کسلیک مدیر جشنواره ی برلین) نامیدند.(2)

باتغییرشرائط سیاسی درایران ، براصطکاکهای فرهادی با وزارت ارشاد افزوده شد. فیلم بعدی او بنام " جدائی نادر ازسیمین " ، بعد ازمصاحبه ی فرهادی درحمایت از " جعفرپناهی " ، توقیف شد. پناهی بدلیل حمایت از جنبش سبز ، درزندان به سرمی برد. وازآن پس نیز ازفیلمسازی و سفربه خارج ازکشور ، منع گردید. پناهی یکباردیگر نیز درسال 2022 ، بدلیل حمایت از " محمد رسول اف " و "مصطفی آل احمد " ، فیلمسازان دربند ، بازداشت وزندانی شد. وزارت ارشاد ازفرهادی خواست تااظهارات قبلی خود راپس بگیرد تامجوز نمایش فیلنم جدائی نادر ازسیمین صادرشود. سرانجام فرهادی یک پوزش نامه نوشت ومجوز نمایش دریافت کرد. جدائی نادرازسیمین ، داستان زنی است که می خواهد ازایران مهاجرت کند : " بعنوان یک مادر، ترجیح می دهم که دخترم دراین محیط بزرگ نشود." این فیلم ، شکافهای امروز در جامعه ی ایران رابه تصویر می کشد : مذهبی وغیرمذهبی ، طبقه ی متوسط وکارگر، فرد ونهادهای قدرت و... این فیلم ونیز فیلم چهاشنبه سوری، تحت تاثیرفیلم " گزارش " ساخته ی کیارستمی ، ساخته شده اند. اما مراسم تقدیراز این فیلم ، توسط وزارت ارشاد لغوشد: " تصویری که این فیلم ازجتمعه ی ایران ارائه می دهد ، تصویری تیره ومورد نظر غرب می باشد."

فیلمهای اصغرفرهادی ، ازهرگونه قضاوت ودیکته کردن به مخاطب ، عاری است . شخصیتهای فیلم او ، همانقدر که سفید هستند ، نیمه تاریک نیزمی باشند که برحسب شرائط، ماهیت خودرانشان می دهند. درفیلم جدائی نادر ازسیمین ، دقیقاً باچنین شخصیتهائی روبرومی شویم ، شخصیتها ئی که ازدل جامعه کوچه وخیابان برخاسته اند ومخاطب ، بارها وبارها باآنها برخورد کرده است. دراین فیلم ، هیچکس کاملاً مجرم نیست وهیچکس نیزکاملاً بی گناه نیست. فیلم جدائی نادرازسیمین ، به دلیل نوع نگاه فیلمساز وبهره گیری از رئالیسم اجتماعی ، علاوه بر کسب عنوان پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران ، توانست 58 جایزه ی داخلی وخارجی را ازآن خود کند که مهمترین آنها ، جایزه ی اسکاربهترین فیلم غیرانگلیسی زبان وجایزه ی گلدن کلوب برای بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان است. اصغرفرهادی پس ازموفقیت درفرانسه ، دوباره به سینمای ایران بازگشت واقدام به ساخت فیلم " فروشنده " کرد که ریشه درتجربیات تئاتری اودارد. کارگردان نویسنده ، فیلم رابه نحوی ساخته که مخاطب پس ازدیدن آن ، ازخود می پرسد بالاخره حق باکدام شخصیت فیلم بود ؟ فرهادی درنوشتن این فیلمنامه ، از غلامحسین ساعدی نمایشنامه نویس ناراضی ایرانی ، بسیارتاثیرپذیرفته است. ترانه علیدوستی ، بعلت ممنوعیتی که ترامپ برای ورود ایرانیها به خاک آمریکا وضع کرده بود ، مراسم دریافت جایزه راتحریم کرد. پنج سال بعد ، ترانه علیدوستی ، بدلیل یک پست اینستاگرامی درانتقاد ازدولت ، بازداشت شد. فیلم فروشنده ، بخاطر فیلمنامه ی عمیق وبازی تحسین برانگیز ترانه علیدوستی و شهاب حسینی ، مورد استقبال مخاطبین ومنتقدین قرارگرفت. داستان این فیلم ، به دوبازیگر تئاتر مربوط می شود که هنگام تمرین نمایشنامه ی " مرگ فروشنده " ، اثرجاودانه ی " آرتور میلر" بودند ، بدلیل گود برداری غیراصولی ونشست زمین ، مجبوربه ترک خانه وکاشانه ی خود می گردند. این فیلم ، 11 جایزه ی داخلی وبین المللی رابدست آورد که مهمترین آنها ، قرارگرفتن دربین پنج فیلم برتر غیرانگلیسی زبان درجشنواره ی گلدن کلوب 2017 می باشد.(3)

"همه می دانند " فیلم بعدی اصغرفرهادی بود که نوشتن فیلمنامه وکارگردانی آن را شخص فرهادی برعهده داشت. این فیلم که به زبان اسپانیائی ساخته شده، مانند اکثرفیلمهای فرهادی باحاشیه های فراوان روبروشد. همه میدانند ، به دومین فیلم اسپانیائی تاریخ جشنواره ی کن تبدیل شد که درمراسم افتتاحیه به نمایش درآمد. اصغرفرهادی برای ساخت فیلم بعدی اش " قهرمان " به ایران بازگشت. این فیلم که آسیب شناسی رسانه ی اجتماعی وتنگ نظری نهادهای رسمی است.، آخرین ساخته ی فرهادی می باشد که درجشنواره ی کن به نمایش درآمد وبرنده ی جایزه ی بزرگ این جشنواره شد. فیلمهای اصغرفرهادی ، در سینمای جهان بسیارتاثیرگذار است وبه کرّات مورد تحسین قرارگرفته اند. نظرات چهره های برجسته ی سینما درباره ی اصغرفرهادی ، به گونه ای است که گویا درباره ی یکی از بزرگترین وتاثیرگذارترین کارگردانهای تاریخ سینما صحبت می کنند.

زیرنویس

1)فیلمهای اصغرفرهادی – نگاهی به زندگی و آثار فرهادی www.zoomg.ir

2)secret , lies , and censorship , www.bostonreview.net

3)Taraneh Alidoosti and Asghar Farhadi – the salesman , www.pinterest.com

کمک مالی به کارت بانکی شماره 8732-9635-9973-6037

سندروم استکهلم

شیوع"سندروم استکهلم" درمیان اصلاح طلبان ولائی

دربند سیاسی زندانهای جمهوری اسلامی ایران ، سه نوع زندانی وجود دارد : افراد سرموضع ، افراد توّاب ، وافراد بینابینی . تکلیف گروه اول ودوم روشن است اما گروه سوم ، اگرچه وابسته به رژیم نیست اما، سیاستهای آنرا به نحوی توجیه می کند. ازهمان دوران زندان وپس ازآن ، برای نگارنده سئوال بود که علت این موضعگیری بینابینی چیست وچه نامی می توان برآن نهاد ؟ افراد بینابینی ، درهمه ی گروههای سیاسی دربند ، وجوددارند اما ، تعداد آنها درمیان اصلاح طلبان ولائی بیشتراست. برخی ازافراد این گروه ، پس ازرهائی اززندان ، به این مشی ادامه داده وباسرکوبگران وزندانبانان سابق خویش ، تفاهم نشان می دهند وحتی باتاسیس سازمانها ونشریاتی درداخل وخارج ازکشور، خود را قهرمانان اپوزیسیون جلوه می دهند درحالیکه بطور غیرمستقیم ، درخط رژیم حرکت می کنند. این سئوال همچنان درذهن نگارنده باقی ماند وبامشاهده ی عملکرد برخی از هم بندیها واصلاح طلبان ولائی، تقویت شد تااینکه به مناسبتی ، با مقوله ی " سندروم استکهلم " Stockholm syndrome) ) آشنا شدم وآنرابهترین نام برای این افراد یافتم. اما سندروم استکهلم چیست ؟

ماجرای سندروم استکهلم ، به ماجرای یک گروگانگیری درشهراستکهلم سوئد ، به تاریخ 23 اوت 1973 بازمی گردد. دراین روز ، بانک مشهور " کردیت بانک " مورد یک دستبرد ناموفق قرارگرفت که سارقین ، برای گریز ازمهلکه ، دست به گروگانگیری زدند. این گروگانگیری، شش روز ادامه یافت ودرنهایت ، باتسلیم سارقین پایان گرفت. اما آنچه باعث شگفتی شد این بود که هیچیک از 4 گروگان حاضرنشد دردادگاه علیه گروگانگیرها شهادت دهد. یکی ازگروگانها ، مدتی بعد بایکی از گروگانگیرها ازدواج کرد وبقیه ی گروگانها نیز تلاش کردند تابرای آزادی گروگانگیرها ، کمک مالی جمع کنند. این احساس همدلی وهمدستی بین گروگانها وگروگانگیران ، بعدها به سندروم استکهلم معروف شد. برخی روانشناسان، این پدیده را " دلبندی وحشت " (terror bonding) یا " دلبندی ناگوار"(traumatic bonding) نیزنامیده اند. سندروم استکهلم غالباً درزمانی روی می دهد که زندانبان یا گروگانگیر ، زندانی یا گروگان رامورد آزارجسمی یاتهدید کلامی قرارنمی دهد ونسبت به او ، نشانه هائی از رفتارمهربانانه دارد. با این وجود ، سندروم استکهلم درتمامی افرادی که دراسارت هستند بروز نمی کند بلکه باید مجموعه ای ازویژگیهای روانی( فقدان ارزشهای بنیادی ، احساس انزوا ، عدم وجود یک آرمان استوار فردی ، احساس عدم رضایت اززندگی ، آرزوی بودن بجای کسی،...) درگروگان وجود داشته باشد.

درجامعه ی ایران ، به کرات با زندانیان سیاسی ای مواجه شده ام که پیش اززندان باحکومت به نحوی زاویه داشته اند اما پس ازرهائی اززندان، تبدیل به همدل حکومت شده اند وباحکومت دربسیاری ازوجوه، هم رایی نشان می دهند. شرائط برای بروز سندروم استکهلم دراغلب زندانهای ایران وجود دارد.اغلب تعیین میزان مجازات، دردست بازجوست واومی تواند زندانی رابطور مستمر تهدید به حبس طولانی مدت ، اعدام ، بازداشت افراد خانوادده وشکنجه کند وزندانی درتنهائی وفشارروانی مطلق ، به این باور می رسد که سرنوشت او دردست بازجوست. ساعتهای طولانی بازجوئی ، سئوال وجوابهای بی پایان ، بحث وجدلهای پی درپی ، همگی به شکل گیری نوعی رابطه میان دوطرف می انجامد که درصورت آمادگی شرائط روانی زندانی ، به سندروم استکهلم منجرمی گردد. بنظرنگارنده ، آنچه باعث می شود تحت شرائط فشارمشابه ، یک زندانی نشانه هائی ازابتلاء به سندروم استکهلم ازخود بروز دهد وزندانی دیگر، همچنان برسرآراء خود باقی بماند ، ویژگیهای شخصیتی ، میزان حمایت اجتماعی ادراک شده ، ومیزان شدت ضدیت آرای فرد با باآرای حکومت می باشد. ازسوی دیگر ، حکومتهای فرقه ای وبنیادگرا ، ازچنین زندانیانی برای تبلیغ خود استفاده می کنند وآنها رانشانه ای ازحقانیت خویش جلوه می دهند. البته نباید اجازه داد که رژیم استبدادی بامصادره ی زندانیان درهم شکسته و بینابینی ، به مواضع خویش حقانیت بخشد.

بروز سندروم استکهلم ، بویژه درمیان فعالان سیاسی اصلاح طلب ایران مشهود است. این فعالان ، پس ازرهائی ازحبس کوتاه مدت خود ، ازسیاست توسعه طلبی منطقه ای رژیم دفاع می کنند، ضدیت با غرب رامعقول می دانند، ووقتی پای حقوق بشر به میان می آید ، بلافاصله بحث عربستان وترکیه راپیش می کشند وازاستانداردهای دوگانه سخن می گویند. آنها پس ازمدتی ، به مدافع وسفیرنظام تبدیل می شوند. اماغم انگیز اینکه آنها خود را قهرمان نیزمی پندارند. دردودهه ی گذشته ، دستگاه امنیتی ونظامی ایران، به تحقیر ، توهین ، تخفیف وزجر اصلاح طلبان مذهبی پرداخته است. اماهنوز بخش قابل توجهی ازآنها به نظام ولائی وفادارمانده اند. آیاوابستگی آنها به حکومت ، باوابستگی به امتیازات ورانتهای قبلی یا پرونده های فساد برخی از آنها ، مربوط است ؟ اگرچنین است ، چرابرخی ازآنها که کمتر دچار رانتخواری وفساد بوده اند ، همچنان به حکومت ولائی وفادارمانده اند وبرخی دیگر، راه خود رااز نظام جداکرده وعلیه اصلاح طلبان مذهبی وفادار ، موضع می گیرند ؟ پاسخ رامی توان در سندروم استکهلم جستجو کرد. توصیه های صادق زیبا کلام وحتی برخی ازرفقای زندانی سابق درانتخابات اخیر، خود گواه این مدعاست. آنها ازیکطرف همگان رابه شرکت درانتخابات دعوت میکنند وازطرف دیگر، بی حاصلی اینکاررا بیان می کنند : "فرض مابراین است که شرکت درانتخابات ریاست جمهوری ، می تواند فرصتی برای تحقق خواسته های اصلاح طلبان باشد ... اما سئوال سخت این است که رئیس جمهور اصلاح طلب ، تاچه حدّ می تواند اهداف کوتاه مدت وبلند مدت اصلاح طلبان راتحقق بخشد ؟.... خیلی کم وتقریباً صفر! " دعوت به فعالیت سیاسی پرهزینهً ، صرفاً بیانگر رابطه ی عاطفی با سلطه گر ودلبستگی به نظام سلطه است. محمد خاتمی ، محمد ابطحی ، عبدی ، مزروعی ، تاجزاده وگروه دیگری ازباصطلاح اصلاح طلبان ، درسالهای پس ازاعتراضات سال 1388 ، 1396 ، 1398 ، و1401 ، پیگیراین سیاست بوده اند.

بسیاری ازاین افراد که اززندان آزاد می شوند ، بدلیل سرخوردگی سیاسی وحاشیه نشینی درجامعه ، میلی معتادگونه به شبکه های اجتماعی پیدامی کنند .آثار سندروم استکهلم درزندگی آنها ، تامدتها باقی می ماند. مقابله بااین آثارناگوار، بدون تغییر شرائط سیاسی و کمک گرفتن از روان درمانگر، ممکن نیست.

www.fmohammadhashemi.blogfa.com

جنگ فراموش شده

جنگ فراموش شده ، ده ساله شد

یمن ، آوردگاه جاه طلبی های ایران و عربستان

ده سال قبل ، درسپتامبر2014 ، " جنبش انصارالله " قدرت رادرصنعا پایتخت یمن بدست گرفت. درآن زمان ، شبه نظامیان حوثی باحمایت واحدهائی ازارتش یمن که به پرزیدنت "علی عبدالله صالح " وفادارمانده بودند ، به صنعا حمله کردند ، آنجا راتصرّف نمودند وبه عمر دولت انتقالی " عبدالربومنصور هادی" پایان دادند.آنها حکومت منصور را مشتی ازنخبگان فاسد می دانستند که درآخرین عمل نابخردانه ی خویش، قیمت بنزین راافزایش داده بود. اما علت اصلی شورش ، چیزدیگری بود. حوثی ها وعلی عبدالله صالح دریافته بودند که موافقتنامه ی دولت انتقالی که درسال2011 به امضای احزاب سیاسی یمن رسیده بود ، درآستانه ی عملی شدن است. براین اساس ، قراربود یمنی ها دررفراندوم تغییرقانون اساسی شرکت کرده وبرای نخستین بارپس ازسال 2007 ، دولتی راانتخاب کنند که حوثی ها و علی عبدالله صالح راازقدرت دور نگهدارد. اما باحمله ی حوثی ها به صنعا ، این طرح ناتمام ماند ، دولت انتقالی ازکاربرکنارشد وجنگ داخلی خونینی آغاز گردید که تاامروز ادامه دارد وبیش از 370 هزار نفر تلفات برجای گذاشته است. ازآن زمان تاکنون ، میلیونها یمنی ، تحت حاکمیت سختگیروبنیاد گرای حوثی به سرمی برند. کودکانی که دراین دوره متولد شده اد، چیزی ازگذشته نمی دانند وبزرگسالان نیز تصویری مبهم ازدوران ثبات 35 ساله ی حکومت علی عبدالله صالح به یاددارند اما تنش ، فقر ، وبی ثباتی دهه ی اخیررا باپوست وگوشت خود لمس می کنند.

درآن زمان ، جهان حوثی هارا به درستی نمی شناخت اماامروز، دنیا حوثی ها را به خوبی می شناسد وآنها این شهرت رامدیون حملات خود به شناورها در دریای سرخ وخارج ازآن هستند. علیرغم پادرمیانی سازمان ملل متحد، جنگ دهساله ، شمال وغرب یمن راکه تحت کنترل حوثی هاست ، ازجنوب وشرق آن که تحت کنترل دولت انتقالی ومورد شناسائی جامعه ی بین المللی است ، جداکرده است. معهذا ، از 30 ماه قبل تاکنون ، میان طرفین نوعی آتش بس متزلزل برقرارشده وائتلاف نظامی تحت رهبری عربستان ، منفعل مانده است. اگرچه این آتش بس ، ازخصومتها کاسته اما نتوانسته است بهبودی درشرائط اقتصادی کشورایجاد نماید وشرائط اسف بارانسانی آنرابهبود بخشد. بنظرمی رسد که تنها راه حصول به صلح پایدار دریمن ، تقسیم این کشور به دو دولت شمالی وجنوبی باشد.

32 سال قبل ،" جنبش جوانان مومن" دریمن تاسیس شد که به زودی به یک سازمان کوچک نظامی درمنتهی الیه شمالغرب یمن تبدیل گردید ومبارزه بادولت مرکزی رادردستورکارقرارداد. حکومت شیعه ی زیدی علی عبدالله صالح که خودرادررقابت باجنبش سنّی – سلفی منطقه می دید تاحدودی به جنبش حوثی میدان داد وختی یکی ازرهبران آنربنام "حسین الحوثی " به عضویت پارلمان پذیرفت (1997-1993) . اما بتدریج نارضایتی حوثی ها ازسیاستهای دولت علی عبدالله صالح به رویاروئی دوطرف انجامید. بدین ترتیب نخستین رویاروئی نظامی با رژیم علی عبدالله صالح درسال 2004 اتفاق افتاد که تاسال 2010 ، پنج باردیگرتکرارشد وحوثیها ازهریک ازاین درگیریها ، قوی تر بیرون آمدند وقلمرو خود راگسترش دادند. تاکتیکهای تفرقه افکنانه ی علی عبدالله صالح ، بخش بزرگی ازجامعه رادرمناطق مورد مناقشه ، ازرژیم او دورکرد وبه قدرت ونفوذ حوثی ها درشمال یمن افزود. درسه سال بعد ، حوثی ها درطرح شورای همکاری خلیج درمورد دولت انتقالی یمن شرکت نکردند واین امر ، برآبرو واعتبار ایشان نزد مردم افزود. اما حوثی ها ، درکنفرانس گفتگوی ملی درسالهای 2013-2014 شرکت کردند. این کنفرانس که برای یافتن راه حل مشکل " سعده " دژ انصارالله ، تشکیل شده بود ، بی نتیجه به کارخود پایان داد. دراین دوره، حوثی ها باافزودن نفوذ وقدرت خود ، اتحادی سرّی باعلی عبدالله صالح برقرار نمودند وسرانجام درسپتامبر2014 صنعا را فتح کردند. دولت انتقالی یمن به جنوب ( عدن ) منتقل گردید وجنگ داخلی آغاز گردید که تاامروز ادامه دارد.چگونه یک گروه کوچک ازجوانان به غایت سکتاریست وناشناس ، توانستند به پهباد وموشک مسلح شوند ونیروی دریائی آمریکا رابه چالش بکشند ؟

بین المللی شدن مناقشه ی یمن ، بادخالت نیروهای ائتلاف برهبری عربستان، درسال 2015 آغاز شد ویاحمایت ایران از حوثی ها ، شدت گرفت. بدین ترتیب حوثی ها برای نخستین بار وتمام قد دربرابر قدرتهای خارجی قرارگرفتند. اگرچه قبلاً برخوردهای پراکنده ای میان حوثی ها وعربستان ، بویژه درسال 2009 ، روی داده بود اما این بار، آنها بطورکامل رویاروی یکدیگرقرارگرفتند. حوثی ها این جنگ را مقاومت ملی علیه تجاوز خارجی به رهبری عربستان و شورای همکاری خلیج باپشتیبانی آمریکا ، ارزیابی می کردند. دوسوم جمعیت و یکسوم خاک کشور درآن زمان ف تحت کنترل حوثی ها بود. علیرغم کامیابیهای بعدی که به گسترش قلمروی دولت صنعا انجامید، جهان هنوز حوثی ها را ، بازیگر غیردولتی می شناخت. سازمان ملل متحد اگرچه حضورخود را درصنعا حفظ کرده اند اما دائماً برحضورخویش در عدن پایتخت دولت انتقالی نیز می افزایند. حوثی ها علیرغم بدست گرفتن قدرت دولتی ، همچنان بنیادگرا باقی مانده وهیچ اهمیتی برای آزادی بیان قائل نیستند ومحدودیتهای فراوانی را نیزبرزنان تحمیل می کنند. رژیم حوثی یمن را فقط می توان بارژیم طالبان درافغانستان مقایسه کرد. هرگونه ابراز نارضایتی دریمن امروز ، بازندان وشکنجه روبرو می شود. چندماه پیش ، حوثی ها تعدادی ازکارکنان سازمان ملل متحد و60 نفرازکارکنان سازمانهای امدادرسان رابازداشت کرد و آنها را درحبس انفرادی نگه می دارد. ازآن زمان تاکنون ، رژیم حوثی یمن ، گزارشهای متعددی ازجاسوسی اسرائیل وآمریکا دراین کشور منتشر کرده است. درمواردی نیز ، بازداشت شدگان ، تحت فشارحکومت ، جرائم انتسابی به خودرامی پذیرند.

ازسال 2022 ، عربستان دریک چرخش مهم ، مذاکره ی مستقیم با حوثی ها راپذیرفت. وقتی جنگ غزّه آغازشد ، مذاکرات دوطرف که درآستانه ی رسیدن به توافق بود، کندشد. این مذاکرات درظاهر میان حوثی ها ودولت انتقالی بامیانجیگری عربستان انجام می شد. این ترکیب مذاکره کنندگان ، مسئله ی جنایات جنگی عربستان راطی ده سال جنگ ، مسکوت می گذارد. وظیفه ی فرستاده ی ویژه ی سازمان ملل متحد دراین مذاکرات ، تبدیل موارد توافق ، به یک پیمان جامع صلح بود. اما دخالت حوثی ها درجنگ غزّه، وضعیت ژئوپولتیک منطقه رابرهم زد. نه حوثی ها ونه دشمنان آنها ، تصور نمی کردند که نسل کشی غزّه یکسال ادامه پیداکند وهیچ چشم اندازی نیزبرای آن وجود نداشته باشد. تمامی جنگهای قبل بااسرائیل، چند روز ، چند هفته ویابه ندرت چند ماه ادامه پیدا کرده بود وبه همین دلیل ، توسط قدرتهای خارجی جدّ ی گرفته نمی شد وتغییری درظلم 70 ساله به فلسطینی ها ایجاد نمی کرد. اما این بار وضع فرق می کرد. درحالیکه تمام کشورهای شمال جهانی ازنظر دیپلماتیک ، سیاسی ونظامی ، به حمایت از اسرائیل برخاسته اند همسایگان یمن ، درخفا ، به حمایت ازاسرائیل می پردازند. حوثی ها باحمله به شناورها دردریای سرخ ، ضمن ابراز همبستگی با حماس ، تلاشهای بین المللی برای صلح دریمن رامتوقف کرده است. اما باگسترش جنگ به کرانه ی باختری ، لبنان ، واحتمالاً ایران ، بی فایدگی این استراتژی به اثبات رسیده وحاصل آن ، چیزی جز بی ثباتی در منطقه ی خلیج فارس ودرد ومحرومیت برای مردم یمن نبوده است.

ازاین پس ، حوثی ها مجبورند به تنهائی دربرابر دولت انتقالی یمن وحامیان بین المللی اش ایستادگی کنند. البته آنها کمکهائی ازنظرتسلیحاتی، دیپلماتیک ، مشاوره ی فنّی ، تدارک سوخت وتکنولوژی پیشرفته، ازایران دریافت می کنند. مناسبات ایران باحوثی های یمن ، به دوران قبل از جنگ داخلی این کشورباز می گردد که ازسال 2014 آغاز گردید. اماجای تردید نیست که روابط میان این دو ، دردهه ی گذشته تعمیق شده وبه ارتباطی استراتژیک تبدل گردیده است. دراین سالها ، جنبش انصارالله به عضویت محور مقاومت برهبری ایران درآمد اما این محور، هیچگاه درجنگ داخلی یمن دخالت نکرد. حمایت از فلسطین ومخاصمه بااسرائیل، بخش اصلی مرامنامه ی جنبش حوثی می باشد. از 5 شعاری که جهتگیریهای بنیادین حکومت صنعا رانشان می دهند ، دوشعار مربوط به اسرائیل است : " مرگ براسرائیل ! " و "لعنت برقوم یهود ! ". ازاکتبرگذشته ، حوثی ها بااشتیاق فراوان ، برحملات خود به اسرائیل وآمریکا افزوده اند وهر جمعه ، تظاهرات ضداسرائیلی درصنعا برگزارمی شود. اگرچه حملات حوثی ها باپرتابه های خود به جنوب اسرائیل، تاکنون خسارات وتلفات قابل ملاحظه ای نداشته اما مسیرهای دریائی راناامن کرده وبندر "ایلات" اسرائیل را درآستانه ی ورشکستگی قرارداده است. باتقویت دفاع هوائی اسرائیل درجنوب ، حملات موشکی حوثی ها به این کشور، بی اثرشده است لذا آنها، به ناامن کردن مسیرتجاری دریای سرخ- کانال سوئز روی آورده اند. تاجولای 2024 ، حوثی ها 80 شناور رادراین مسیرمورد حمله قراردادند. البته بخش عمده ی پرتابه های حوثی ها، قبل ازرسیدن به هدف ، توسط ناوگان آمریکا ، انگلیس وکشورهای اروپائی خنثی می شوند. معهذا ، میزان عبور محموله ها ازاین مسیر ، از 5/1 میلیارد تن به یک میلیارد تن کاهش پیداکرده وتعداد کشتی ها نیز به یک پنجم قبل کاهش یافته است. درآمد کانال سوئز هم از 4/9 میلیارد دلار به 2/7 میلیارد دلار تنزّل پیداکرده است. مسیر جایگزین ، یعنی عبوراز دماغه ی امید نیک ، سفردریائی را 10 روزطولانی ترکرده ، برهزینه ی عملیاتی افزوده ومال التجاره را دیرتربه دست مشتری می رساند. ازسوی دیگر، هزینه ای که آمریکائیها بابت حضور در دریای سرخ می پردازند، بسیاربیشتر از حوثی هاست. هرفروند از پهبادها وموشکهائی که حوثی هااستفاده می کنند بین دوهزار وده هزار دلار قیمت دارد درحالیکه هرفروند ازپهبادها وموشکهای آمریکائی ، حداقل دو میلیون دلار قیمت دارد. حضورناوهای هواپیمابر امریکا درمنطقه نیز ، روزانه 8 میلیون دلار هزینه روی دست ای کشور می گذارد.

منابع ومآخذ

1)Yemens Huthis have now held power for a decade , www.jacobin.com

2)the Huthis , Iran , and the tensions in Red sea , www.middleeastinstitute.edu

3)after 10 years of conflict , Yemens civil war drags on with little optimism fo an end , www.mei.edu

کمک مالی به کارت بانکی شماره8732-9635-9973-6037

خشونت ماگاها

خشونت"ماگاها" در "اسپرینگ فیلد"

تصویری کوچک از فاشیسم ترامپی

اسپرینگ فیلد (Springfield) ، شهرصنعتی کوچکی درشمالشرق " دیتون " درایالت اوهایوست که 60 هزارنفرجمعیت دارد. درجریان رکود اقتصادی دهه های 1970 و1980 ، کسب وکاردراین شهر متوقف شد وساکنان اسپرینگ فیلد ، دوران سختی رااز سر گذراندند. بخش بزرگی ازجمعیت این شهر ، درجستجوی کار، راهی نقاط دیگرشدند. امااکنون چندی است که اسپرینگ فیلد ، وارد دوران رونق اقتصادی گردیده است. کسب وکارهای جدید رونق گرفته وموسسات جدید ، باکمبود نیروی کار روبرو گشته اند. حدود 15 هزارمهاجر از هائی تی ، که درجستجوی کار وارد این شهرکوچک شده اند ، فشاری شدید برجامعه ، موسسات بهداشتی ، آموزشی وبخش مسکن این شهر وارد آورده اند.

ساکنان بومی اسپرینگ فیلد، به شدت تحت تاثیر تحریکات والقائات جنبش " ماگا" (MAGA : عظمت راذوباره به آمریکا بازگردانیم ! " ) قراردارند. هواداران نئوفاشیست این جنبش ، موجی ازحمله وبمب گذاری راعلیه تازه واردین به این شهر، راه انداخته اند. نئونازیها بااین حملات ، بافت اجتماعی اسپرینگ فیلد را درمعرض فروپاشی قرارداده اند. پس از 33 توطئه ی بمب گذاری درشهر ، فرماندارجمهوریخواه اوهایو ، نیروهای ایالتی را روانه ی این شهرکرد وفعالیت مدارس ، دانشگاهها ودیگرفعالیتهای عمومی رابه حال تعلیق درآورد. شهر، بشدت قطبی شده وفضائی مسموم برآن حاکم گردیده است. دونالد ترامپ ، ضمن امتناع ازمحکوم کردن اعمال راستگرایان افراطی دراسپرینگ فیلد ، قول داد که درصورت پیروزی درانتخابات پیش رو ، مهاجران رابطور گروهی ازآمریکا اخراج می کند. او معی شده بود که مهاجران دراسپرینگ فیلد ، دست به سرقت می زنند وگوشت سگ وگربه می خورند. نیروی پلیس وحتی فرماندار اوهایو ، این دروغها راتکذیب کرده اند. رهبران مذهبی ومدنی اسپرینگ فیلد هم این اظهارات رارد کرده وباجامعه ی مهاجران این شهر، ابراز همبستگی نموده اند. حتی پدر فردی که درتصادف بااتوموبیل یک مهاجر کشته شده بود ، ازترامپ خواست به نفرت پراکنی دامن نزند وازمرگ پسرش ، بهره برداری سیاسی نکند. هواداران ترامپ ، اسپرینگ فیلد رابه نمائی کوچک ازعملکرد آینده ی خود درآمریکا تبدیل کرده اند. آنها معتقدند که مهاجران ، اداره ی شهررابدست گرفته و " خون آمریکائی را مسموم کرده اند." بنظرآنها ، دولت بایدن نیز دست روی دست گذاشته است.

دراین حال ، اتاق بازرگانی اسپرینگ فیلد ، سرمایه داران محلی وشخص فرماندار جمهوریخواه اوهایو ، به کرات ازسخت کوشی مهاجران تقدیر کرده ومساعدت ومشارکت آنها را درامور مدنی وفرهنگی شهر، ستوده اند. معهذا ترامپ درتبلیغات ریاست جمهری خود وعده داده که درصورت رسیدن به قدرت ، 11 میلیون مهاجر غیرقانونی را ازکشوراخراج نماید. مسلم است که دراین صورت ، ماگاهای فاشیست ، برقدرت دولتی ودادگاهها مسلط شده وگفتمان ملی رادردست خواهند گرفت. اما ، رای دهندگان آمریکائی می توانند بارای خود درانتخابات پیش رو ، نفرت پراکنی ماگاها را طرد کرده وبابه کرسی نشاندن همزیستی نژادی ، تنوع جنسیتی وفرهنگی ، به این کابوس پایان داده وآینده ای دموکراتیک رابه مردم آمریکا نوید دهند.

آنچه در اسپرینگ فیلد روی داد ، آسیب رسیدن به هویت آمریکائی بود. نفرت پراکنی های ترامپ و جنبش ماگاها ، چیزجدیدی نیست وریشه دربیگانه هراسی ونژادپرستی دارد که ازدیرباز درجامعه ی آمریکا لانه کرده است. اما یک تفاوت بزرگ وجود دارد وآن اینکه ، مهاجران سابق ، اگرچه دربدو ورود به آمریکاف باخصومت آمریکائیها مواجه می شدند اما سرانجام می توانستند دربافت جوامع جدید ادغام شوند. اما امروز ، نه تنها ازاین ادغام خبری نیست بلکه دائماً شکاف میان مهاجران ومردم آمریکا تعمیق می شود. دیگر نفرت پراکنی راستگرایان افراطی ، فقط درحرف باقی نمی ماند بلکه عملی می شود ومانند اسپرینگ فیلد ، جامعه رابشدت تقسیم کرده وقطبی می کند ودرنهایت ، موجب تضعیف دموکراسی آمریکائی می گردد.

WWW.FMOHAMMADHASHEMI.BLOGFA.COM

تروریسم الکترونیک

تروریسم الکترونیک،باجنگ عادلانه منافات دارد

انفجارباتری لیتیومی هزاران پیجر (Pager) ، بی سیم ودستگاه خودپرداز (ATM) در27 و28 شهریور1403 درلبنان وسوریه ، جان دهها نفررا گرفت وبیش از 4 هزار زخمی برجای گذاشت که درمیان آنها ، گروهی زن وکودک نیزمشاهده می شود. انفجار پیجرها و واکی-تاکی ها درلبنان ، مسلماً یک عملیات پیچیده ی جاسوسی وفنّی بود که می توان آنرا جنایت جنگی نیزنامید. اگرچه این ادوات ، مورد استفاده ی اعضای حزب الله قراردارند ولذا ، برای اسرائیل یک هدف مشروع جنگی محسوب می شوند اما این حملات هنگامی صورت گرفت که قربانیان ، درجبهه ی جنگ نبودند بلکه درخانه همراه بستگان ، درکافه یامراکزخرید وبیمارستانها ، درمیان افراد بیگناهی به سر می بردند که آنها هم کشته وزخمی شدند.

درابتداء تصور می شد که این انفجارات ، حاصل یک حمله ی سایبری است اما، به زودی مشخص شد که انفجارات مزبور ، حاصل یک عملیات دقیق اطلاعاتی است.آنچه این تصورراتقویت می کند ، تکنولوژی نسبتاً ساده ی پیجراست که نمی تواند موضوع حمله ی سایبری قرارگیرد. کارشناسان به این نتیجه رسیده اند که انفجار، فقط باحرارت صورت نگرفته بلکه ناشی از3 گرم مواد منفجره ی جنگی بوده که درمجاورت باتری پیجر جاسازی شده وبا سوئیچی که ازراه دور وازطریق یک پیام کد گذاری شده فعال می شد ، منفجرشده است. بدین ترتیب که ، پیجربادریافت این پیام ، داغ شده وسپس منفجر می گردد. این پیجرها به نحوی برنامه ریزی شده بودند که پس از 10 ثانیه زنگ خوردن ، وهنگامی که کاربر ، آنرابه صورت خود نزدیک می کند تاپیام رابخواند ، منفجر می شدند. سفیرایران درلبنان نیزقربانی انفجاریکی ازاین پیجرها شد. شاید سالها طول بکشد تاواقعیت انجارهزاران پیجروبی سیم درلبنان ، روشن شود.فعلاً هیچکس مسئولیت آنرا به عهده نمی گیرد. اما ازاطلاعات موجود می توان نتیجه گرفت که پیچیدگی عملیات وبرنامه ریزی بلند مدت آن ، نشانگر میزان نفوذ اسرائیل درقلب سازمان حزب الله است. آنها می دانستند که حزب الله قصددارد چه وقت وازطریق چه شرکتی ، پیجرها راتهیه کند وچگونه باید آنها راقبل ازرسیدن محموله به حزب الله ، دستکاری نمایند. حسن نصرالله رهبرحزب الله ، ضمن پذیرش ضربه ی سخت وارده ازسوی اسرائیل ، گفت که این کشورازخط قرمز عبور کرده است. واقعیت این است که اسرائیل تاقلب حزب الله نفوذ کرده وتوانسته است هزاران کادر این سازمان را ، همزمان هدف قراردهد وارتباط آنها رامختل نماید. این نفوذ ، موجب هراس حزب الله گردیده است.

معهذا ، فرارگرمائی (thermal runaway) پس ازهک شدن ، فقط عامل اولیه ی انفجاربوده است. فرارگرمائی ، درشرائطی اتفاق می افتد که افزایش دما، شرائط رابه گونه ای تغییر می دهد که باعث افزایش بیشتر دما وبه بارآمدن نتایج مخرّب می گردد. روز بعد ازانفجاراول ، جمعیتی که درمراسم تشییع جنازه ی تعدادی ازقربانیان روز قبل دربیروت شرکت کرده بودند، باانفجارمجدد بیسیم های خود صدمه دیدند. به این انفجارات ، که درسوپرمارکتها ، مراکزتجمع ، خیابانهای شلوغ ، منازل ، مدارس وبیمارستانها بوقوع پیوستند، فقط یک نام می توان داد وآن ، تروریسم است. طبق تعاریف بین المللی، تروریسم سه رکن دارد. اول ، قصد انجام یک عمل جنائی مانند قتل ، آدم ربائی وتخریب عمومی که زندگی انسانها را در معرض خطر قرارمی دهد. دوم ، انجام عملی به قصد هراس افکنی درجامعه باهدف تاثیرگذاری برسیاستهای کلی کشور، وسوم ، استفاده ازابزارهائی که سلامت وامنیت عمومی رابه خطرمی افکند مانند بکارگیری مواد منفجره ودیگرابزارهای مخرّب. طبق این تعریف ، عملیات اخیراسرائیل ، تروریسم محض محسوب می شود. عملیاتی که زندگی انسانها رابه خطرافکنده وایجاد هراس عمومی کرده است.

اسرائیل تاکنون ، دست داشتن دراین حادثه راتایید یاتکذیب نکرده است. اما به گزارش نیویورک تایمز ، 12 کارشناس دفاعی واطلاعاتی فعلی وسابق معتقدند که اسرائیل ، پشت این حملات بوده است زیراتدارک این عملیات ، طولانی تر وپیچیده تراز آنست که توسط گروههای غیردولتی انجام شود. درانجار پیجرها ، شیوه ی عمل به شیوه ی موساد شباهت دارد. این سازمان ، دراوائل دهه ی 1970 ، افرادی راکه درقتل 11 ورزشکار اسرائیلی درالمپیک مونیخ دست داشتند ، به روش مشابه نابود کردند. درسال1996 نیز اسرائیل باجاسازی مواد منفجره دریک ابزارالکترونیک ، موفق شد " یحیی عیّاش " از فرماندهان وبمب سازان حماس رابه قتل برساند. به گزارش المانیتور ، سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل قصد داشتند همزمان با انفجارپیجرها ، حمله ی زمینی به لبنان راآغازکنند اما بدلیل بروز اختلاف نظر درکابینه ی اسرائیل ، حمله ی زمینی به لبنان را به بعد موکول کردند. این اختلاف نظر در بالاترین سطوح سیاسی ونظامی بروز کرد وکانال 13 تلویزیون اسرائیل نیزبه آن اعتراف کرد. براین اساس ، فرمانده ی ارتش درشمال اسرائیل ، خواهان حمله ی گسترده ی زمینی به لبنان است درحالیکه وزیر دفاع و رئیس ستاد کل ارتش این کشور، باآن مخالفت می کنند. اما مخالفت ایشان ، باحمله به لبنان ، ازسر خیرخواهی نیست بلکه آنها اززرادخانه ی بزرگ موشکی حزب الله درهراس اند وتجربه ی حزب الله رادر اخراج اسرائیل ازخاک لبنان درسال 2006 ، به زیان خود می دانند. به نظرآنها ، درشرائطی که عملیات غزّه هنوز بطورکامل به اهداف ازپیش تعیین شده ی خود نرسیده ، گشودن یک جبهه ی جدید ، چندان منطقی نیست. پس ازمشاجره ی لفظی میان گالانت و نتانیاهو درجلسه ی کابینه، نتانیاهو قصد دارد گالانت رااز دولت کناربگذارد و"گیدئون سعار " راکه چندی پیش ازحزب لیکود انشعاب کرد وحزب " امید نو" راتاسیس نمود ، بجای او بنشاند. اما مجمع تجاری اسرائیل که بخش مهمی ازسرمایه داران بزرگ اسرائیل را شامل می شود ونیز گروهی ازفرماندهان ارتش این کشور ، نسبت به خروج گالانت ازکابینه هشدارداده وآنرا موجب تضعیف کشور دربرابردشمن دانسته اند. معهذا ، درهمانروزی که حمله ی پیجری به حزب الله صورت گرفت ، گسترش جنگ درشمال راتصویب کرد وهدف از آنرا بازگشت امن ساکنان این منطقه به خانه وکاشانه ، ودور کردن این منطقه ازتیررس حملات فرامرزی ازلبنان ، اعلام نمود. این مصوبه ، به معنی حمله ی تمام عیاربه لبنان وعقب راندن نیروهای حزب الله به آنسوی رودخانه ی لیتانی است. به نظر می رسد اسرائیل قصدداشت باعملیات پیجری خود ، بایک تیردونشان بزند وضمن حذف تعدادی ازرهبران وفرماندهان عالیرتبه ی حزب الله وایجاد ترس وشک درصفوف این سازمان ، حزب الله راواداربه عکس العمل خشن کند تا زمینه برای حمله به لبنان آماده گردد. امااختلاف نظر درراس حکومت اسرائیل ازیکسو وخویشتنداری حزب الله ازسوی دیگر،این برنامه راناتمام گذاشت وفقط یک بخش از این سناریو(انفجارپیجرها) به اجراء درآمد.

نحوه ی کار بدین ترتیب بود که قبل ازانفجار، زنگ پیجرها وبیسیمها به صدادرمی آمد واغلب قربانیان ، برای خواندن پیام ویاپاسخ دادن به آن ، دستگاه رابه صورت خود نزدیک کرده وباانفجار، آسیب می دیدند. اغلب رسانه های غربی ، برپیچیدگی ودقّت این عملیات تاکید کرده وهدف آنرافقط اعضای حزب الله اعلام نموده اند درحالیکه چنین نیست. بسیاری ازغیرنظامیان ومردم عادی نیز دراین حمله آسیب دیده وکشته شدند. لذا ، هدف اسرائیل ازاین حمله ، روشن است : افکندن هراس دردل مردم لبنان وقراردادن لبنانیهادربرابرحزب الله. به همین دلیل ، این عملیات راباید یک حمله ی تروریستی تلقی کردوبس. باانفجارات روزدوم ، ونیزانفجار چند دستگاه خود پرداز ، ترس درمیان مردم لبنان آنچنان رخنه کرده که هنگام خواب ، موبایل وپاوربانک خودرا دراتاق دیگرمی گذارند. پس ازحمله ی تروریستی 7 اکتبر ، اسرائیل دست به یک سلسله ترورهای هدفمند علیه مقامات عالیرتبه ی حزب الله زد. رهبران این حزب برای ممانعت ازرهگیری موبایلهای خود ، پیجر راجایگزین موبایل کردند زیرا پیجرازطریق امواج رادیوئی عمل می کند ولذا رهگیری آن ، به مراتب دشوارتراز موبایلهای هوشمند است. پیجرهائی که منفجر شدند ، آخرین محموله ی این دستگاهها بود که اخیراً میان اعضای حزب الله توزیع شد. پس ازاینکه درسال گذشته ، 450 فرمانده ی حزب الله ازطریق شنود الکترونیک موبایل ، به دام اسرائیل افتاده وکشته شدند ، رهبری حزب الله تصمیم گرفت که پیجر راجایگزین موبایل نماید.

کارشناسان غربی معتقدند که اسرائیل بارهگیری یک محموله ی پیجر به مقصد لبنان ، مواد منفجره رادریک فرصت مناسب ، درآنها جاسازی کرده است. مالک شرکت تایوانی " گلد پیجر"(Gold Pager) سازنده ی پیجرهای924 AR- ، مدعی است که شرکت مجارستانی BAC مجوز ساخت 5000 دستگاه ازاین پیجرها را بابرند این شرکت ، دریافت کرده وآنها راپس ازساخت ، تحویل لبنان داده است. هنوز معلوم نیست که پیجرها درکجا دستکاری شده اند : درمرحله ی تولید ، قبل یا بعد ازرسیدن به لبنان ؟ اگرچه نیویورک تایمز به نقل ازسه مقام اطلاعاتی سابق مدعی شده که BAC یک شرکت جعلی ساخته وپرداخته ی اسرائیل است اما مدلهای مختلفی ازپیجر که توسط این شرکت تولید می شود ، خلاف این ادعا راثابت می کند. احتمالاً درجریان ساخت پیجرهای درخواستی حزب الله ، ماده ی منفجره ی " پینترنت " (pentaerythriol tetranitrate) درآنها جاسازی شده است. همچنین شرکت بلغاری Norta Global نیز درفروش پیجرها ، درمظان اتهام قراردارد. این شرکت ، 6/1 میلیون یورو بهای پیجرها ی حزب الله راازطریق بلغارستان به مجارستان ارسال نموده است. ازشرکت ژاپنی Icom نیزدررابطه با انفجاربیسیم های حزب الله ، نام برده شده است. اما این شرکت تولید کننده ی تجهیزات مخابراتی که در " اوزاکا"قرار دارد، باردّ این ادعا گفته است که از 10 سال قبل ، تولید واکی تاکی های مدل IC-V82 رامتوقف کرده وآنچه ازاین بیسیم دربازار موجود است ، تقلّبی می باشد. درهرحال ، آنچه مسلم است اینکه دستگاههای مزبور ، درتابستان 2023 ، به مقصد لبنان بارگیری شده اند. فعلاً هیچ شرکتی مسئولیت ساخت آنها رابرعهده نمی گیرد وهمه ، خودراواسطه معرفی می کنند. یک مقام نزدیک به حزب الله به شبکه ی میدل ایست آی گفته است که " شخصی که این پیجرها را سفارش داده ، بازرگان مورد اعتماد حزب الله است که قیمت مناسبی رابرای خرید آنها پیشنهاد کرده بود." برخی ازکارشناسان معتقدند که عملیات انفجار پیجرها ، یکسال پس از ضربه ای که عملیات تروریستی 7 اکتبر برآبروی سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل وارد آورد ، توانست آب رفته رابه جوی بازگرداند.

اگرایران ، حزب الله ، وحوثی ها این حمله ی گسترده راانجام می دادند، جامعه ی بین المللی به خروش می آمد ، این عمل رابشدت محکوم می کرد وبانیان آنرا بعنوان تروریست ، درلیست سیاه قرار می داد. اما چون اسرائیل مرتکب این عمل شده ومتحد امپریالیسم آمریکاست ، صدا ازهیچکس درنیامد و سخنگوی وزارتخارجه ی آمریکا فقط به این بسنده کردکه بگوید کشورش هیچ نقشی دراین حمله نداشته وازآن بی اطلاع بوده است. درحالیکه سایت خبری Axios فاش کرده است که گالانت وزیردفاع اسرائیل، اندکی قبل ازانفجارپیجرها ، این عملیات را به آمریکااطلاع داده بود. آن حادثه واین موضعگیری،نشانه ی استانداردهای دوگانه ی حاکم برنظم بین المللی باصطلاح قانونمند حاکم برجهان است. یکسال است که اسرائیل باحمایت همه جانبه ی آمریکا ، به نسل کشی درغزّه مشغول است وتاکنون بیش از40 هزارنفررا به قتل رسانده که بسیاری ازآنها زن وکودک بوده اند. اسرائیل ، رهبرحماس رارایران به قتل می رساند و آمریکا ازایران می خواهد که خویشتنداری پیشه کند.اسرائیل باحملات تروریستی درلبنان ، رهبران یک حزب راکه دردولت ائتلافی این کشور حضوردارد، به قتل می رساند بدون آنکه آب ازآب تکان بخورد. نتانیاهو خواستار ادامه ی جنگ وخصومت درمنطقه است زیرا بقای خود رادرآن می بیند. دولت ائتلافی بسیارضعیف او ، احتمالاً پس ازپایان جنگ غزّه سقوط خواهد کرد. به همین دلیل نتانیاهو قصددارد جنگ رابه لبنان بکشاند. ورود اسرائیل به لبنان ، پای ایران وسوریه رانیزبه جنگ بازمی کند وموجب گسترش خصومتها درسراسر منطقه می گردد. وقتی منطقه درجنگ فرورود، کمپانیهای اسلحه سازی چون لاکهید- مارتین نیز جیب خود راپر می کنند. آمریکا میلیاردها دلار ازمالیات شهروندان خود رادراختیاراسرائیل قرارمی دهد تا آنرابه جیب اسلحه سازان این کشوربریزد وبااین پول ، نفوذ آنها رابرسیاست خارجی آمریکا تقویت نماید واین دورباطل ، همچنان ادامه پیدامی کند. اسرائیل برای تداوم اشغال سرزمین فلسطین ونسل کشی غزّه ، نیازمند کمک آمریکاست. اسرائیل ، دولتی سرکش ویاغی است که اگرپاسخگو نشود ، مرگ وویرانی بیشتری رابرمنطقه وجهان تحمیل خواهد کرد. نخستین گام برای پاسخگو کردن اسرائیل ، توقف ارسال سلاح ازسوی آمریکا به این کشوراست.

وکلام آخراینکه ، تئوری جنگ عادلانه ، میان نظامی وغیرنظامی فرق قائل می شود اما بنظر می رسد درجنگهای مدرن امروز ، این مرز مخدوش شده است. هرجنگی می تواند عادلانه یاغیرعادلانه باشد، اما امروز هرکس ازجنگ برای حل اختلافات دفاع کند ، میخ برسندان می کوبد.

منابع ومآخذ

1)Israel pager bombs , have no place in a just war , www.nytimes.com

2)Pager attack increases pressure on Hezbullah , www.iiss.org

3)Israel Beeper attacks are terrorism , www.jacobin.com

4)Israel terrorist attack on Hezbullah , www.marxist.ca

5)pager and wakie-talkie attack on Hezbullah , www.theguardian.com

6)the exploding pagers and the future of terrorism , www.newlinesmag.com

7)fear,panic haunt Lebanese after devices explode , www.al-monitor.com

8)Lenanon device blasts , www.al-monitor.com

کمک مالی به کارت بانکی شماره 8732-9635-9973-6037