یالتا-2
" یالتا-2 " درراه است
درآستانه ی هشتادمین سالگرد کنفرانس یالتا ، بنظر می رسد جهان خودرابرای برگزاری کنفرانس بزرگ دیگری آماده می کند که درآن ، قدرتهای بزرگ ، روسیه ، آمریکا ، اتحادیه اروپا واوکراین حضوردارند. بنظرمی رسد همانطورکه کنفرانس یالتا ، سنگ بنای نظم جهانی پس ازجنگ راگذاشت ، یالتا-2 نیزمی تواند سنگ بنای نظم نوین جهانی راپس ازجنگ اوکراین وخاورمیانه بگذارد. مناقشات بزرگ جهان امروز ممکن است درکنفرانس یالتا-2 که گام نخست آن اخیراً درریاض ، بادیداروزرای خارجه ی آمریکا وروسیه برداشته شد، مورد حل وفصل قرارگیرند. اما تضاد منافع قدرتهای بزرگ نیز فراوان است وتشکیل چنین کنفرانسی رابامشکل روبرو می کند. درشرائط حاضر، وضعیت جهان پیچیده تر ومتناقض تر ازهمیشه است. روسیه خودرادر محاصره ی حلقه ای ازکشورهای غیردوست وحتی متخاصم می بیند واین حلقه ، روزبروز تنگتر می شود.اختلافات میان آمریکا واروپا ازیکسو، وآمریکا وناتو ازسوی دیگر، بالا گرفته است و گروهبندیهای جدید جهانی مانند بریکس ، اتحادیه اروپا ودیگران ، سهم خود راازنظم جهانی طلب می کنند. لذا درسازماندهی این کنفرانس ، باید درسهای لازم راازکنفرانس یالتا آموخت وسنگ اولیه ی نظم جهانی چند قطبی آینده رابنانهاد.
80 سال قبل ، کنفرانس یالتا ، باشرکت سه قدرت بزرگ عضو ائتلاف ضد هیتلری یعنی روسیه ، آمریکا ، وبریتانیا در کریمه برگزارشد ودرآن ، فرانکلین روزولت ، وینستون چرچیل ، و یوزف استالین ، درباره ی آینده ی آلمان واروپا ی پس ازجنگ ، مذاکره کردند. این دومین باربود که رهبران مزبور( پس ازکنفرانس تهران درسال 1943 ) بایکدیگرروبرو می شدند. جنگ دراروپا به پایان خود نزدیک می شد واین سه کشوربزرگ ، قصد داشتند مناطق نفوذ خود را درآلمان، یعنی کشوری که ازآغازقرن بیستم دوبارجهان رابه آتش کشیده بود ، تعیین کنند. مهمترین نتیجه ی کنفرانس یالتا به زعم نگارنده ، تصمیم به ایجاد یک سازمان بین المللی بود که بتواند جای " جامعه ی ملل " رابگیرد که به تاریخ پیوسته بود. سه رهبر تصمیم گرفتند درآوریل 1945 درسان فرانسیسکو ، تاسیس سازمان ملل متحد رااعلام نمایند. یکی دیگراز تصمیمات کنفرانس یالتا ، تعیین کمیته ای برای تدوین منشور ملل متحد بود. سه رهبر برروی اصل " حق وتو" درشورای امنیت توافق کردند که به معنی اجماع قدرتهای بزرگ درمسائل مربوط به جنگ وصلح بود. کنفرانس یالتا نشان داد که کشورهای دارای سیستمهای اجتماعی مختلف ، می توانند بایکدیگر همکاری کنند ودرباره ی برخی مسائل نیز ، به تصمیمات هماهنگ ومشترک برسند. کاخ سفید ، ازنتیجه ی این اجلاس ، ابراز رضایت کرد. درواقع دریالتا ، یک توافقنامه ی سرّی به امضاء رسید که درآن ، اتحادشوروی پذیرفت پس از غلبه برآلمان ، به نمایندگی از سوی متفقین ، وارد جنگ باژاپن شود. کنفرانس ، حق شوروی را برقلمرو غرب اوکراین ، غرب بلاروس وکشورهای حوضه ی بالتیک ، برسمیت شناخت. واشنگتن ولندن ، همچنین منافع حیاتی شوروی رادرآندسته از کشورهای شرق اروپا که توسط ارتش سرخ ازیوغ فاشیسم آزاد شده بودند ، پذیرفت. این آخرین اجلاس سران کشورهای متفق وموفق ترین آنها بود. سنگ بنای سیستم یالتا-پوتسدام ، درهمین اجلاس گذاشته شد که نقشه ی راه برای توسعه واداره ی جهان، تادهه های 1980 و1990 بود.
یالتا ، مهمترین سازش قرن بیستم میان ابرقدرتها بود. تصمیمات این کنفرانس نشان داد که آمریکا وانگلیس ، علیرغم دهه ها کشمکش برسر بسیاری ازمسائل ، می توانند هنگام بروزخطرمشترک ، درکنارهم قرارگیرند. اما برخلاف نظر تاریخنگاران غربی ، هدف کنفرانس یالتا ، تقسیم جهان نبود بلکه ایجاد آنچنان نظم نوینی برای دنیای پس ازجنگ بود که بتواند مانع تکرارفجایع آنچنانی گردد. کنفرانس یالتا ، نمونه ای بارز ازتعامل موفق میان اعضای ائتلاف ضد هیتلری درسالهای اولیه ی پس ازجنگ بود که توانست به اتخاذ تصمیمات مهمی چون پایان پیروزمندانه ی جنگ وحل وفصل مسائل پس ازآن ، به منظور تامین امنیت جهان به کمک مبانی مستحکم مورد توافق، بیانجامد. اتحاد شوروی وسپس روسیه ، پیوسته به مفاد این کنفرانس ، پای بند باقی ماندند. اما غرب ، ازهمان فردای کنفرانس یالتا ، درصدد نقض توافقات انجام شده وبرهم زدن موازنه ی قدرت برآمد که حاصل این سیاست ، گسترش منازعات بین المللی درجهان امروزاست.
80 سال بعد ، باادامه ی بحران اوکراین ، اکنون مسئله ی برگزاری کنفرانس یالتا – 2 دوباره مطرح گردیده است. اما برگزاری چنین کنفرانسی درشرائط امروزجهان، چندان آسان نیست. کارشناسان معتقدند که ترکیب قدیمی بازیگران جهانی ، دیگرتغییرکرده است. بریتانیا پس ازنیم قرن، هنوز نتوانسته به قدرتی بزرگ وتاثیرگذار درعرصه ی جهانی تبدیل شود ونفوذ جدّی خود رابراقتصاد وسیاست جهان ، ازدست داده است. جایگاه این کشور درجهان امروز، بسیارضعیف تر ازسال 1945 وحتی قبل ازبرکسیت است اگرچه حضوربریتانیا در کنفرانس یالتا نیز، بیشترجنبه ی نمادین داشت. بعلاوه ، کشورهای غربی، بویژه اروپائیها ، خواستار مصالحه باروسیه نیستند ودائماً به آتش خصومت دراوکراین و دیگرجمهوریهای شوروی سابق ، دامن می زنند. این درحالیست که قبل ازوقایع اوکراین ، روسیه بارها پیشنهاد آغاز گفتگو درباره ی اصلاح روابط بین المللی راداد وحتی دریک مورد، به جهان اعلام کرد که آماده ی برگزاری کنفرانس یالتای جدید است. این کشور ، درباره ی ضرورت اصلاح ساختار سازمان ملل متحد نیز، به کرات ابرازتمایل کرده است. درعین حال ، روسیه بارها اعلام کرده که بعد ازفروپاشی شوروی ، غرب پیمان شکنی کرده وتعهد خود را درمورد عدم گسترش ناتو به شرق، زیرپاگذاشته است.این پیمان شکنی و نزدیکی ساختارنظامی ناتو به مرزهای روسیه ، یکی ازدلائل شروع جنگ در اوکراین بود. حتی بعد ازسه سال خصومت فعال دراوکراین ، کشورهای غربی هنوز ازاندیشه ی تحمیل شکست استراتژیک برروسیه ، دست برنداشته اند. زبان تهدید ، تحریم ، اولتیماتوم وفرافکنی که غرب سالهاست علیه روسیه بکارگرفته ، ناکارآمدی خود رانشان داده واکنون باروی کارآمدن دولت ترامپ ، مذاکره باروسیه رادردستورکارغرب قرار داده است.
اگرچه قبل وبعد ازجنگ ، تفاوت فاحشی میان قدرتهای پیروزمند مشهود بود اما همه ی آنها توانستند حول یک هدف مشترک متحد شوند وآن ، چگونگی اداره ی جهان دردوران پس ازجنگ بود. آنها براین باور بودند که جنگ ، نوعی موازنه ی قدرت درجهان ایجاد کرده که باید آنراحفظ کرد وبه کمک آن، جهان رااداره نمود. اما اکنون ، این توافق وجود ندارد ومکانیسمی نیز دردست نیست که باآن بتوان موازنه ی قدرت رادرغیاب یک تقابل نظامی فراگیر، سنجید. لذا ، باید کنفرانسی برگزارشود که درآن ، نه تنها طرفین منازعات عمده ی امروز، که قدرتهای بزرگ جهانی نیزحضورداشته باشند. به لحاظ نظری ، چنین کنفرانسی ، می تواند درابتداء باشرکت آمریکا ، روسیه واتحادیه اروپا برگزارشود. ازمدتها قبل انتظارمی رفت که نخست آمریکا وروسیه بایکدیگر دیدارکنند که این امر، اخیراً درریاض تحقق یافت. اروپا واوکراین ، درمراحل بعد به این گفتگوها خواهند پیوست. اکنون بریتانیا ، آلمان وفرانسه ، درموضعی دشوارقرارگرفته اند.آنها تاکنون کمکهای نظامی وغیرنظامی سخاوتمندانه ای رادراختیار اوکراین قرارداده اند که باخروج آمریکا ازبازی جنگ ، این سرمایه گذاریها همه ازدست رفته اند. اروپا اکنون ، بجای یالتای جدید که ترامپ ازآن حمایت می کند ، برهلسینکی جدید پافشاری می کنند. توافق هلسینکی درسال 1975 باامضای 35 کشور، ازجمله آمریکا ، شوروی وبیشترکشورهای اروپائی ، به منظور کاهش تنشهای جنگ سرد وایجاد چهارچوبی برای همکاریهای سیاسی، اقتصادی وحقوق بشری ، به تصویب رسید. توافق هلسینکی ، باتاکید برحقوق بشر وآزادیهای بنیادین ، به کاهش تنشها وتقویت همکاری میان بلوکهای شرق وغرب کمک کرد. اکنون اروپادرصدد احیاء این توافق است.
البته باید خاطرنشان کرد که سیستم یالتا-پوتسدام هنوزرسماً وجوددارداگرچه ، ارکان آن پس ازفروپاشی شوروی به لرزه درآمده است. نقش سازمان ملل متحد نیز هنوز تعیین کننده است واین سازمان، احتمالاً باپوست اندازی، می تواند به ساختارکلیدی برای اداره ی جهان چند قطبی آینده تبدیل شود. فقط تنها مسئله ای که باقی می ماند ، تمایل وتوانائی 5 عضو دائمی شورای امنیت درایجاد تحول اساسی درنهاد مرکزی این سازمان ، وگشودن درب آن به روی اعضای جدید موقت ودائم بیشترمی باشد. شورای امنیت سازمان ملل متحد که درحال حاضر ازانگلیس ،چین ، روسیه ، آمریکا وفرانسه تشکیل می شود ، ودارای حق وتوست ، دیگرانعکاسی ازواقعیات امروز جهان نیست. درحال حاضر ، مراکز متعدد قدرت درجهان وجود دارند که خواستار شنیده شدن صدایشان درشورای امنیت هستند. به همین دلیل دیریازود، نقش وساختار این نهاد مورد بازنگری وتصمیم گیری قرارخواهد گرفت. برخی کارشناسان برآنند که باید برتعداد اعضای غیردائم ومدت حضورآنها درشورای امنیت افزوده شود اما برخی دیگر معتقدند که باید مقوله ی عضویت دائم دراین شورا نیز اصلاح شود وگسترش پیداکند.
دراین میان ، شرکت کنندگان بالقوه درکنفرانس یالتا-2 ، علاوه برکشورهای بزرگ ، گروه کشورهائی نیزهستند که درانتقال ازجهان تک قطبی به چند قطبی ، ذینفع می باشند. گروه بریکس ، گروه شانگهای واتحادیه اروپا ، ازجمله ی این گروهها می باشند. درهفته های اخیر، اوج اختلافهای میان این گروهبندیها درپی تماس تلفنی ترامپ باپوتین ، که به شکستن انزوای دیپلماتیک روسیه انجامید، وسپس درجریان کنفرانس امنیتی مونیخ وپس ازآن ، باحضورتیم آمریکائی درریاض برای مذاکره با روسها جهت پایان دادن به جنگ اوکراین بدون حضور کی یف واروپائیها ، نمایان شد. بدین ترتیب ، برخی قدرتهای منطقه ای ، ممکن است نتایج کنفرانس یالتای جدید رانپذیرند ویاحتی آنرابه چالش بکشند. اما نفس برگزاری چنین کنفرانسی ، می تواند به یکی ازارکان مهم شکل گیری نظم نوین جهانی تبدیل شود. معهذا هنوز بطور قطعی معلوم نیست که تغییرات ژئوپولتیک گسترده درجهان امروز، به یک یالتای جدید فرامی روید یاهلسینکی تازه ای رابرای اروپا رقم می زند وراه رابرای برگزاری کنفرانسهای مشابه منطقه ای بازمیکند.
www.fmohammadhashemi.blogfa.com